(20 اردیبهشت 97)
برجام محصول یک مذاکره 12 ساله با غرب و آمریکا بود. 10 سال اول مذاکره برجام دیپلماتهای ما به این نتیجه رسیدند که آمریکاییها دنبال تعویض درّ غلتان با یک آب نبات چوبی هستند. به همین دلیل زیر بار توافق نرفتند. با آمدن دولت روحانی و دادن وعدههای فریبنده از سوی غرب، دو سال هم مذاکره فشرده صورت گرفت تا به «برجام» رسیدیم. آمریکا از همان روز اول دبه کرد و به تعهدات خود عمل نکرد. اروپا هم به تبع آمریکا به تعهدات خود عمل نکرد. آخرین ساعات سه شنبه گذشته ترامپ در یک شوی سیاسی رسوا اعلام کرد از برجام خاج شدیم، بالاترین سطح تحریمها را اعمال خواهیم کرد و هر کشوری هم به ایران کمک کند به شدت تحریم خواهد شد.
(15 اردیبهشت 97)
رئیس جمهور در جشنواره ملی قدردانی از کارگران گفت: «دولت از بس فربه و چاق شده، نمی تواند راه برود.» وی همچنین گفته است: «باید برای دولت، عصا و ویلچر بگیریم!» راستی چرا دولت روز به روز فربه تر می شود؟ چرا نتوانسته ایم یک اقتصاد «مردم محور» و «مردم بنیاد» را طراحی و عملیاتی کنیم؟ ضرورت «مردمی سازی اقتصاد» در قانون اساسی جمهوری اسلامی، در سیاست های کلی ابلاغی از سوی مقام معظم رهبری و نیز رهنمودهای امام امت بنیانگذار جمهوری اسلامی موج می زند.
(8 اردیبهشت 97)
اصل گفتگو را کسی تردید ندارد. اما تردید در نوع گفتگو، توافق، نحوه توافق و اجرای توافق است. قصد برجام یک قصد عبرت آموز برای ملت و دولت ما در مواجهه با دشمن است. کسانی که به آن دل بسته بودند و حل همه مشکلات کشور را در آن جستجو می کردند،
یکی پس از دیگری از آن دل کندند و دیگر امیدی به آن ندارند.
آخرین کورسویی که از آن دیده می شود برخی نشسته اند سه احتمال داده اند و برای هر احتمالی یک رویکردی را پیشنهاد می کنند. چون داستان بدعهدی و نقض پیمان یک رویه همیشگی برای دشمن شده، حتی نمی شود به هیچ یک از احتمالات نگاه کرد.
قصه از اینکه چه باید کرد، گذشته است. این یک سوال قدیمی است. اینکه از کجا آغاز کنیم مهم و حرف نویی است.
ترامپ میگوید؛ توافق برجام یک توافق احمقانه است. او بدین ترتیب اعتراف می کند که ما در این توافق با یک مشت احمق رو به رو هستیم. این آدرس درستی است برای رفتن به سمتی که کار را از کجا باید آغاز کنیم؟
(3 اردیبهشت 97)
آمریکاییها در جنگ مرزی با جمهوری اسلامی ایران کم آوردهاند. آنها در زمین و آسمان و دریا حرفی برای گفتن در یک نبرد مردانه با ایران ندارند. دشمن کیلومترها دور از مرزهای ایران نیز زمینگیر شده است. حضور غرب و بهویژه آمریکا در افغانستان، عراق، سوریه و یمن فقط هزینه داشته، درآمدی راهبردی بر آن مترتب نبوده است.
(30 فروردین 97)
سخنگوی محترم وزارت خارجه دوشنبه گذشته خبر داد؛ «در هیئت نظارت بر برجام طرحهای مختلف بررسی شده و احتمالات مختلفی مطرح بوده که یکی از آنها برجام بدون آمریکاست.»
برجام بدون آمریکا یعنی چه؟ چه فایده ای به این پیمان که یک طرف همه تعهدات خود را عمل کرده و طرف دیگر به هیچ یک از تعهدات خود عمل نکرده، مترتب است? اصلاً طرف اصلی ما در مذاکرات 1+5 چه دولتی بود؟ ما که با روسها و چینیها مسئلهای نداشتیم. ما با اروپاییها چه اختلافی داشتیم؟ این ترفند دیپلماتیک آمریکا بود که آنها را به بهانههای مختلف همراه خود کرده بود تا بگوید مسئله ایران و آمریکا نیست، مسئله اختلاف جامعه جهانی با ایران است که آمریکا هم یکی از آنهاست. در خلال مذاکرات برای جهانیان مکشوف شد که آتش بیار اصلی معرکه، آمریکاست که بیش از سه دهه است به دلیل اینکه دستش از غارت منابع ملت ایران قطع شده، هر روز در پی تحکیم تحریم های سیاسی و اقتصادی است و زیرساختهای آن را طی سالهای مدیدی سامان داده و به هیچ قیمت حاضر به از بین بردن آن نیست.