(19 فروردین 96)
انسان یا تحت ولایت حقه الهی است که راه و روش و سازوکار آن در زندگی انبیاء و اولیای خدا، شهدا و صدیقین به روشنی معلوم است، یا تحت ولایت خودش است یا تحت ولایت یک فاسق، کافر و ظالم است. این دو ولایت، مسیرش از مسیر ولایت اول جداست و به جهنم ختم می شود.
انسان اگر بر مبنای عقل و عقلانیت حرکت کند، در مسیر فطرت قرار می گیرد. اگر بخواهد بر اساس اوهام و خیال حرکت کند در دامگاه شیاطین گرفتار خواهد شد. احکام عقل همان احکام شرع مقدس اسلام است. این احکام مرز انسان را با اوهام و خیالات باطل مشخص می کند. ولایت الهی، آزادیبخش است، انسان را به سرمنزل نور هدایت می کند. ولایت الهی، انسان را از ولایت خود و ولایت طاغوت نجات می دهد. کافی است ولایت خود و ولایت طاغوت را به هیچ انگاریم و رها شویم. به قول حافظ؛ «خود را مبین و رستی». آزادی واقعی همین و غیر از این «وهم» و «خیال» است. ما با خدا عهد کردیم که از او اطاعت کنیم و بر صراط مستقیم حرکت کنیم اما ولایت خود و شیطان، ما را وادار می کند این عهد را نقض و به بیراهه برویم. پذیرش ولایت الهی، انسان را قانونمند و به سوی عدل، سعادت و کمال انسانی هدایت می کند. اما ولایت شیطان، انسان را طغیانگر و قانون شکن می کند و به وادی بدعهدی هدایت می نماید.