مقام معظم رهبری در بیانات روشنگرانه خود در مراسم چهاردهم خرداد، سالگرد ارتحال امام خمینی (ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی در باب نسبت شریعت اسلامی با مردمسالاری در فلسفه سیاسی امام (ره) فرمودند: "برخی گمان نکنند که امام بزرگوار ما انتخابات را از فرهنگ غربی گرفت و آن را قاطی کرد با تفکر اسلامی و شریعت اسلامی. نه، اگر انتخابات و مردمسالاری و تکیه به آرای مردم جزء دین نبود و از شریعت اسلامی استفاده نمیشد امام هیچ تقیدی نداشت. آن آدم صریح و قاطع مطالب را بیان میکرد. این جزء دین است. لذا شریعت اسلامی چارچوب است؛ در همه قانونگذاریها و اجراها و عزل و نصبها و رفتارهای عمومی که تابع یک نظم سیاسی و مدنی است، باید چارچوب شریعت اسلامی رعایت شود. گردش کار در این نظام به وسیله مردمسالاری است... این پایه اصلی حرکت امام بزرگوار است."(1)
و نیز فرمودند: "هیچ
قدرت و غلبهای در مکتب امام که از تغلب و از اعمال زور حاصل شود مورد
قبول نیست. قدرتی که از انتخاب مردم به وجود آید، محترم است. در برابر این
قدرت هرکس سینه سپر کند... اسم کار او فتنه است. این نسخه جدیدی است که
امام بزرگوار ما به دنیا عرضه کرد و به ادبیات سیاسی عالم این فصل را
افزود." (2)
نسبت شریعت اسلامی با مردمسالاری مدتها بین فیلسوفان سیاسی مطرح بود.
برخی اعتقاد داشتند که وقتی سخن از مردمسالاری است شریعت معنا ندارد و در
مردمسالاری حکم مردم (بخوانید اکثریت) مطرح است. در شریعت حکم خدا مطرح
است و این دو گاهی قابل جمع نیست. پس سخن از مردمسالاری در یک جامعه دینی
بیمعناست.
پاسخ این است که ما از کدامین مردم سخن میگوییم؟ مردمی که پایبند به شریعت
الهی هستند یا مردمی که اعتقادی به احکام الهی و یا اصلا خود خدا ندارند؟
طبیعی است در یک جامعه دینی که مردم به خدا معتقدند و احکام الهی را گردن
نهادهاند پیشاپیش در اداره خود در حوزه خصوصی و عمومی، حکم خدا را بر حکم
خود ترجیح میدهند. اساسا وجه تمایز مردمسالاری دینی با دیگر قرائتهای
مردمسالار، همین است. ما در مردمسالاری دینی با یک نظم جدید براساس
عقلانیت اسلامی روبهرو هستیم؟ اما در مردمسالاری با قرائتهای مختلف به
تعداد اقوام و ملل و کشورها مواجه هستیم. هیچ یک از دموکراسیهای اروپایی
به لحاظ علمی و نظری شبیه هم نیستند. همچنین هیچ یک از دموکراسیهای موجود
در قاره آمریکا و حتی در هر یک از ایالات آمریکا شبیه هم نمیباشند. هر
کدام استانداردهای خاص خودشان براساس اراده مردم، آن هم بخشی از مردم (که
گاه در انتخابات به زیر 40 درصد تنزل مییابد) را دارند.
بحث اصلی این مقال، وجوه تمایز مردمسالاری دینی با دیگر دموکراسیهای جهان
نیست. بحث اصلی این است که مردمسالاری را از دین گرفتهایم یا وامدار غرب
هستیم. مقام معظم رهبری معتقدند در مکتب امام (ره) موضوع مردمسالاری رجوع
به آرای مردم و ترتیب نظامات سیاسی براساس آرای مردم در متن شریعت بوده و
ما وامدار غرب نیستیم.
ما اگر به متون سیاسی اسلام و منطق قرآن و سیره معصومین برگردیم، میبینیم
آن زمان که غرب در توحش زندگی میکرد و در نظامات سیاسی آنها اساسا بحث
مردم و رای ملت معنا نداشت، در جهان اسلام این مفاهیم مطرح بود.
مفهوم بیعت در اسلام، ما را به مفاهیم مردمسالاری دینی در عصر حاضر پیوند میدهد.
"بیعت" یک اصطلاح سیاسی-حقوقی و تاسیسی است و رابطه حقوقی، اخلاقی و سیاسی خاص را بین مردم و رهبران جامعه تعریف میکند.
در بیعت، ما با سه رکن روبهرو هستیم؛
1- بیعت کننده (مردم)
2- بیعت شونده(منتخبین مردم)
3- موضوع بیعت(یعنی اداره جامعه براساس احکام شریعت الهی و عقلانیت اسلامی)
کلمه و مفهوم "بیعت" به شکل صریح در قرآن پنج بار در سه آیه آمده است. (فتح آیه 10و18/ ممتحنه آیه 12 و توبه آیه 111)
در برخی از آیات از طریق شأن نزول با موضوع بیعت آشنا میشویم. برای نمونه
آیه "یا ایهاالرسول بلغ ما انزل الیک من ربک" (مائده 67) که درباره بیعت با
امیرمومنان(ع) در واقعه غدیر است. پیامبر اعظم (ص) در حوادث گوناگون از
مسلمانان بیعت میگرفتند که برخی از آنها نیز در قرآن آمده است. "بیعت
عشیره"، "بیعت عقبه اول"، "بیعت عقبه دوم"، "بیعت رضوان"، "بیت نساء" و
بالاخره "بیعت غدیر" از جمله آنان است.آنچه از سیره پیامبر (ص) و ائمه
معصومین (ع) در موضوع بیعت ادراک میشود اصل "شرایط آزادانه بودن بیعت"
است.
علی (ع) در احتجاج با جناب طلحه و زبیر در جنگ جمل میفرمایند: "مردم با
زور با من بیعت نکردند. شما دو نفر هم از کسانی بودید که مرا خواستید و
بیعت کردید. مردم به سراغ من آمدند، من به دنبال مردم نرفتم. باید برگردید و
توبه کنید و اگر هم از روی اکراه بیعت کردید شما با دست خود این راه را بر
من گشودید و بیعت مرا به گردن گرفتید." (نهجالبلاغه نامه 54)
حضرت هیچگاه به دنبال گرفتن بیعت با زور یا حتی دعوت نبودند. به عنوان
مثال وقتی عمار پیشنهاد میکند به حضرت: حال که مردم داوطلبانه و بدون
اکراه با تو بیعت کردند خوب است از "اسامه بن زید" و "عبدالله بن عمر" دعوت
کنیم آنها هم همانند مردم بیعت کنند. حضرت در پاسخ میفرمایند: نیازی به
بیعت با کسی که تمایلی به ما ندارد، نیست.
(ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج 2، ص 441)
بیعت در نظام سیاسی اسلام به مفهوم حقوقی آن، اختیاری است. بیعت کننده باید
بالغ و عاقل باشد. بیعتشونده هم باید مشروعیت الهی داشته باشد یعنی شرایط
حاکم عادل، عالم، مدیر و مدبر و آگاه به زمان را داشته باشد.
از سیره علی (ع) این طور میفهمیم که اگر کسی واجدشرایط رهبری بود و عموم
مردم با او بیعت کردند و عملا او زمام امور را به دست گرفت حتی کسانی که با
او بیعت نکردند لازم است از او تبعیت کنند و به معارضه نپردازند.
اشکال مختلف بیعت در صدر اسلام به صورت نام نوشتن، دست دادن یا دست فرو بردن در ظرف آب توسط بیعت کننده و بیعت شونده هنگامی که
بیعت کنندگان زن هستند، وجود داشته است. با این توصیف نمیتوان گفت که ملت
ما در تاسیس نظام اسلامی موضوع مردمسالاری را از غرب گرفتهاند. آن هنگام
که بویی از رای و انتخابات در تعیین حاکم به مشام نمیرسید، اسلام بحث
آزادانه انتخاب کردن و اختیاری بودن رای را مطرح کرد.حتی آن زمان که در
فلسفه سیاسی غرب موضوع چه کسی حاکم باید باشد به غفلت و فراموشی سپرده شده
بود، اسلام از شرایط حاکم سخن گفته و اینکه چه کسی و چگونه باید انتخاب شود
را مطرح کرده است. آن زمان که در غرب موضوع چه کسی باید انتخاب کند، مطرح
بود دهها قرن قبل موضوع بلوغ عقلی و بلوغ طبیعی انتخاب کننده در اسلام
مطرح بود. در فلسفه سیاسی غرب چون اساس و پایه "اومانیسم" بود سر از
فاشیسم، لیبرالیسم و سوسیالیسم در آوردند و میلیونها نفر را در سراسر جهان
در دو جنگ جهانی به خاک و خون کشیدند.در فلسفه سیاسی اسلام چون اساس،
شریعت الهی است و ترجیح حکم خدا بر حکم انسان (بخوانید بخشی از انسانها)
مطرح است، حیات طیبه، صلح، دوستی، محبت و جامعه دینی در انتظار بشر است.
امام پرچمدار جامعه دینی در عصر ماست. جامعه دینی او را در ایران نمیتوان
به سمت خشونت سوق داد. بشریت در انتظار پدیداری چنین جامعهای است. بشر را
نمیتوان از مردمسالاری دینی و مدینه فاضله امام خمینی (ره) با فتنه و
فتنهگری و ایستادن در برابر جمهوریت و اسلامیت دور کرد.
سال 88 مشتی تبهکار و روسیاه با پشت کردن به مردم و نظام و امام که در
اندیشه سیاسی آنها سمومات مدرنیسم رسوخ پیدا کرده بود میخواستند با اسم
رمز "تقلب" با عبور از جمهوریت نظام و بیعت مردم، پروژه "تغلب" را عملیاتی
کنند. در مکتب امام (ره) میزان رای ملت است. " تغلب" و اعمال زور "استبداد
رای" و "رای استبداد" راه ندارد.
کسانی که در برابر بیعت مردم میایستند "منتقد" محسوب نمیشوند. اگر به
اردوکشی خیابانی و اخلال در نظم عمومی روی آورند فتنهگر و محاربند و
تردیدی در آن نیست.
آنچه در مکتب امام (ره) در نسبت شریعت و مردمسالاری یاد میشود ریشه در
مدرنیسم ندارد. مردمسالاری در مکتب امام، ریشه در مفهوم بیعت از منظر قرآن
و سیره ائمه معصومین (ع) دارد.
پینوشتها:
1 و 2- پایگاهاطلاعرسانی مقام معظم رهبری- مشروح سخنان معظمله در مرقد مطهر امام (ره)