نگاه نو

مقالات و دیدگاه های محمد کاظم انبارلویی

نگاه نو

مقالات و دیدگاه های محمد کاظم انبارلویی

نگاه نو
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

یک سال از آغاز زنگ مذاکرات ایران و 1+5 می‌گذرد. خوش‌بینی به نتیجه‌گیری از مذاکرات از تلفن روحانی به اوباما در جریان سفر سال گذشته رئیس‌جمهور به نیویورک شروع شد. محصول این خوش‌بینی توافق ژنو برای حل مناقشات به اصطلاح هسته‌‌ای بود. توافقی که به زعم منتقدین دلسوز، دادن امتیازات "نقد" به حریف و دریافت وعده‌های "نسیه" بود. ایران به توافق عمل کرد، اما طرف غربی به سرکردگی آمریکا بنا را بر گردن کلفتی و سرکشی گذاشت و نه تنها تحریم‌ها را لغو نکرد بلکه بر آن افزود.

اطلاع‌رسانی از محتوای مذاکرات این بود که طرفین پس از هر دور گفتگو بیایند و بگویند "مذاکرات مثبت و سازنده بود"، "هنوز اختلافات زیادی است که حل نشده"، "طرفین بر حل اختلافات از طریق گفتگو تاکید دارند" و بالاخره طرف ایرانی بگوید "1+5 باید تصمیمات سختی بگیرد" و طرف مقابل هم بگوید "ایران باید تصمیم سخت بگیرد". منظور از تصمیم "سخت" هم این بود که باید از مواضع خود کوتاه بیایند.

پس از گذشت یک سال هیچ یک از طرفین از مواضع خود کوتاه نیامده اند. در ایران پس از اینکه آمریکایی‌ها با قلدری جلوی به ثمر نشستن مذاکرات را گرفتند، خطوط قرمز اعلام و قرار شد طرف ایرانی از آن تخطی نکند، بخشی از محتوای مذاکرات بدون آنکه اعلام شود، علنی شد و مفهوم این علنی شدن این بود که طرف غربی می‌خواهد بساط دانش هسته‌ای در ایران را برچیند و برای این موضوع هدف‌گذاری کرده است و از گزینه نظامی روی میز به عنوان نمک مذاکرات یاد می‌کند.

امروز این نمک پراکنی‌ها رنگ باخته و از قد و قواره رجزخوانی افتاده است. آنها از تهدیدات به اصطلاح پشیمان‌کننده، پشیمان شده‌اند.

مترسک تحریم هم کارایی خود را از دست داده، چرا که برخی از همین جماعتی که آن سوی میز نشسته‌اند تحریم‌ها را دور زدند و یا در مناقشات جدید مثل بحران اوکراین مشغول "دوئل تحریم" علیه یکدیگرند.

اگر سلاح تحریم، کارایی داشت، در این 11 سال جواب می‌داد و اصولا تحریم ایران با داشتن 15 همسایه از سوی تحریم‌کنندگان نیاز به یک آکروبات بازی داشت که جز خنده برای ناظران جهانی حاصلی دیگر نداشت.

در آستانه رفتن رئیس‌جمهور به نیویورک برای شرکت در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل و در حال و هوای مذاکرات هسته‌ای که اکنون در نیویورک در حال برگزاری است، خبرگزاری‌ها خبر از "پیشنهاد جدید هسته‌ای آمریکا به ایران" داده‌اند.

این پیشنهاد ناظر به مناقشه مربوط به تعداد سانتریفیوژ‌هاست . برخی پیشنهادها هم در مورد دیگر مباحث اختلافی مطرح شده که به ظاهر ناظر به حفظ خطوط قرمز ایران است.

این پیشنهاد یا پیشنهادها یک فریب تازه است که مورد مخالفت تیم مذاکره‌کننده قرار گرفته است. در صورت صحت هم نمی‌توان اعتمادی به آنها کرد. چرا که آنها به راحتی زیر تعهدات خود در توافق ژنو زده‌اند، لذا چه اعتمادی می‌توان به صداقت آنها در طرح این‌گونه پیشنهادها کرد؟

جمهوری اسلامی ایران شفاف‌ترین برنامه فناوری صلح‌آمیز هسته‌ای را دارد و فراتر از مقررات آژانس برای اعتمادسازی، همکاری کرده است، اما هر زمان یک گام به عقب از مواضع خود برای اعتمادسازی برداشته است، آنها 10 گام برای سنگ‌اندازی به جلو آمده‌اند.

حال چرا آمریکایی‌ها به فکر طرح «پیشنهاد جدید» افتاده‌اند. برخی استراتژیست‌های آنها گفته‌اند اگر مذاکرات به شکست بینجامد نوعی تضعیف طرفداران غرب در ایران است، لذا باید به ظاهر هم شده نشان دهیم که مذاکرات روبه جلو پیش می‌رود و احتمال توافق زیاد شده است.

در این میان اظهارات «جونی جوزف» مدیر سابق منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای در شورای امنیت ملی آمریکا و «مارک فیتز پاتریک» مدیر بخش منع تکثیر و خلع‌سلاح هسته‌ای در موسسه بین‌المللی مطالعات راهبردی آمریکا شنیدنی است. همصدایی برخی روزنامه‌ها هم در این ارتباط ناظر به این واقعیت است.

اطمینان داریم تیم مذاکره‌کننده در چارچوب منافع و مصالح ملی گام برمی‌دارد و خطوط قرمز را رعایت می‌کند و نیز اطمینان داریم رئیس‌جمهور محترم، عزت ملت ایران را در مجامع جهانی رعایت می‌‌کنند. اما برخی اظهارات قدری نگرانی‌آور است. تماس تلفنی رئیس‌جمهور با اوباما در سال گذشته مورد اعتراض منتقدان دولت بود و این تماس به حیثیت انقلابی مردم ایران در جهان آسیب رساند. جناب آقای روحانی امسال گفته‌اند؛ «برنامه‌ای برای ملاقات با اوباما ندارم اما هرچیزی ممکن است!» شرایط این «اما» چیست؟ با حال و هوای اوضاع سیاسی جهان و نوع مذاکرات و زیاده‌خواهی‌های آمریکا و بی‌حیثیت بودن مقامات آمریکایی و دولت اوباما در جهان، این «اما» یک سم مهلک برای اعتبار انقلاب اسلامی در جهان و حیثیت ایرانیان در نزد ملت‌های جهان است.

از سوی دیگر جناب آقای دکتر ظریف وزیر محترم امورخارجه در گفتگو با شبکه پی‌بی‌اس آمریکا با آنکه تصریح کرده است؛ «مردم ایران به آمریکا اعتماد ندارند» و نیز تاکید کرده است: «من آماده پذیرش پیشنهادهای تحمیلی نیستم»، اما گفته‌ است؛ «اگر رئیس‌جمهور آمریکا به ما قول انجام کاری را بدهد آن را محترم می‌شماریم و می‌پذیریم.»

این «اگر» از کجا پدید آمده است؟ آیا یک سال گفتگو و 11 سال نقض عهد و پیمان در مورد اعتمادسازی کافی نیست؟

سروکله این اعتماد به اوباما از کجا پیدا شده است؟

مردم کوچه و بازار می‌گویند نباید به محض مشاهده یک پیشنهاد شیرین، 50 سال ظلم و ستم آمریکایی‌ها به ملت ایران و ملت‌های منطقه و جهان را فراموش کنیم و زود با آنها «پسرخاله» شویم. مواظب فریب جدید آمریکایی‌ها باشیم. از یک سوراخ نباید ده بار گزیده شویم!

این سخن رئیس دیپلماسی ایران یعنی جناب آقای دکتر ظریف در گفتگوها، سخن حقی است که گفت: «مردم ایران از آمریکا نفرت دارند.» این نفرت را نمی‌توان با یک لبخند و پیشنهادی که معلوم نیست «ته» آن چه می‌باشد، زدود. لذا «فعل» و «قول» کسانی که می‌خواهند در نیویورک، مواضع عزتمند ملت را نمایندگی کنند، با این «نفرت» که یک امر جهانی است باید همخوانی داشته باشد.

محمدکاظم انبارلویی - anbarloee.ir

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی