نگاه نو

مقالات و دیدگاه های محمد کاظم انبارلویی

نگاه نو

مقالات و دیدگاه های محمد کاظم انبارلویی

نگاه نو
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

طی روزهای گذشته محمد کاظم انبارلویی سردبیر روزنامه رسالت میهمان رجانیوز بود و به پرسش های ما درباره موضوعات مختلف پاسخ داد.

وی که از چهره های شاخص رسانه ای جناح راست و از اعضای حزب موتلفه است با متانت و آرامش همیشگی اش پذیرای پرسش های ما بود و درباره موضوعات مختلف از جمله سیاست خارجی دولت یازدهم، وضعیت اصولگرایان در شرایط کنونی، امکان وحدت اصولگرایان برای آینده و همچنین رویکرد اقتصادی دولت برای اداره کشور و ... صحبت کرد.

از آنجا که بخش قابل توجهی از اظهارات انبارلویی مرتبط با مباحث اقتصادی و بودجه نویسی پر اشتباه دولت بود، این گفتگو در دو بخش منتشر می شود و در ادامه بخش اول گفتگو را که به موضوعات سیاست داخلی و خارجی اختصاص دارد از نظر می گذارنید.

طی روزهای آینده نیز بخش دوم این گفتگو با محور مسایل اقتصادی منتشر خواهد شد.



راهبرد اصلی دولت یازدهم برای اداره کشور، عرصه سیاست خارجی و به طور خاص کاهش تنش با آمریکاست. تحلیل تان در این باره چیست؟
 
بسم الله الرحمن الرحیم. لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم. مناسبات ایران و آمریکا قبل از انقلاب و بعد از انقلاب یک مناسبات تعریف شده ای است و تمام این مناسبات مبتنی بر ظلم ستم و تجاوز به حقوق ملت ایران بوده است اما در یک مقطعی آمریکایی ها یک کار خوب انجام می دهند که این مورد استقبال امام قرار میگیرد که آن قطع رابطه با ایران است و امام فرمودند: «اگر کارتر در عمر خود یک کار کرده باشد که بتوان گفت به خیر و صلاح مظلوم است، همین قطع رابطه است. رابطه بین یک ملت بپاخاسته برای رهایی از چنگال چپاولگران بین المللی با یک چپاولگر عالم خوار، همیشه به ضرر ملت مظلوم و به نفع چپاولگر است.»
 
بعضی تفسیر روشن در رابطه با این سخن ندارند و فکر میکنند که امام به طور تصادفی و بدون فکر قبلی چنین حرفی زده اما واقعیت این است که از آن تاریخ به بعد برند مبارزه با امپریالیسم از چپ به اسلام منتقل می شود. یعنی با تصرف لانه جاسوسی و آشتی ناپذیری انقلاب اسلامی با آمریکا در منطقه و جهان اثبات می شود که این اسلام است که با آمریکا و امپریالیسم سر ستیز دارد در حالی که قبل از آن، این برند در انحصار عناصر چپ بود و ما طی 35 سال گذشته در منطقه و جهان اثبات کردیم که اساسا شرق و غرب چون ریشه در کفر دارند این ها به طور ماهوی با هم اختلافی ندارند و آن چیزی که اختلاف اساسی با آمریکا یا به تعبیر دیگر کفر جهانی دارد اسلام است و این دو هیچ موقع با هم به آشتی دائم نخواهند رسید.
 
اگر یک روزی ما به آشتی با آمریکا برسیم معنی آن این است که یا ما از اسلام دست برداشتیم یا آن ها از ظلم و کفر خودشان دست برداشته اند و الا اگر ما بر اسلام و آن ها بر کفر خودشان پایبند باشند امکان آشتی در این میان نیست. حالا از آن سال به بعد خیلی ها تلاش کردند که روابط ایران و آمریکا عادی بشود ما هم در ایران حرفی نداشتیم عادی بشود اما به شرطی که شروط امام تحقق پیدا میکرد ولی آن شروط تحقق پیدا نکرد و نمیکند اما عده ای تلاش دارند که در ایران با همگرایی با آمریکایی ها این آشتی صورت بگیرد، نه به معنای اینکه مصالح و منافع ملی حفظ بشود، به معنای اینکه این برند گرفته بشود.
 
لذا این روزها این تیتر هایی که در روزنامه های دوم خردادی میبینید، به عقیده من ماموریت دارند تا هر طور که شده وجهه استکبارستیزی مردم و نظام را از بین ببرند. البته سالها قبل یک بار هم در قضیه مک فارلین میخواستند این اتفاق بیفتد که امام با مهارت این قضیه را حل کردند و نشان دادند که ما همچنان در قضیه ستیز با آمریکا و کفر جهانی استوار هستیم و این تلاش هایی هم که اخیرا برخی در ایران وآمریکا تحت عنوان لابی ایران و آمریکا انجام میدهند ناکام خواهد ماند. 
 
به نظر شما این اصطلاح برد-برد در مذاکرات، ممکن است در مذاکرات ایران و 1+5 که آمریکا هم در آن حضور دارد اتفاق بیفتد؟
 
آن چیزی که ما میفهمیم، بحث مبارزه حق و باطل است. یعنی در منطق امام (ره) ما داریم با منطق مبارزه حق و باطل داریم زندگی میکنیم. البته این به معنای آن نیست که ما گفتگو را در هیچ سطحی از سطوح با جریان کفر دنبال نمیکنیم، پیامبر اکرم هم دنبال میکردند اما این گفتگو برای پیروزی حق بر باطل بوده نه برای سازش با باطل! 
 
در صدر اسلام هم پیشنهادات زیادی به پیامبر اکرم میشد. مثلا یک روز می گفتند ما خدای شما را میپرستیم، یک روز شما خدای ما را! و پیشنهاد های گوناگون که آخر سر پیامبر فرمودند «لکم دینکم ولی دین». دین ما برای خودمان و دین شما هم برای خودتان و لذا نقطه برد برد نمیدانم کجاست.



تعبیر شما در رابطه با بحث نرمش قهرمانانه که آقا فرمودند چیست؟
 
ما در منطق اسلام نرمش قهرمانانه داریم. در صلح حدیبیه ظاهر صورت مذاکرات این است که پیامبر اسلام عقب نشینی کردند اما قرآن از این به عنوان فتح المبین یاد میکند در صورتی که اصلا جنگی صورت نگرفته و یک مذاکراتی برای صلح بوده است اما آثار همین صلح حدیبیه را ما بعدا دیدیم که واقعا آثارش بالاتر از چندین جنگ بود و همه اش هم به نفع اسلام تمام شد. یا در امر پذیرش قطعنامه 598  امام تا آخرین روزها مقاومت کردند اما در نهایت گفتند که من میپذیرم  و شما ببینید بعد از 598 چه اتفاقاتی در منطقه افتاد و اساسا فتوحات اصلی ما و سرنگونی صدام بعد از 598 بود. ما هیچ یک از سرزمین های خودمان را از دست ندادیم و بعد صدام سقوط کرد و آرایش منطقه تغییر پیدا کرد و اتفاقا در همان موقع فروپاشی یکی از اضلاع اصلی قدرت در منطقه اتفاق افتاد.
 
لذا وقتی از این زاویه نگاه میکنیم که آقا می فرمایند نرمش قهرمانانه، یعنی ما در همان موضع اقتدار خودمان داریم عمل میکنیم منتها ممکن است یک قدم بیاییم ولی به شرطی که بعدا ده قدم برویم جلو. نه از باب سازش و خود کم بینی و حتی خدای نکرده خیانت، بلکه هم رهبری بیدار و هوشیار است هم ملت دست به ماشه هستند و اجازه نمی دهند هیچ دولتی با مصالح ملی و منافع ملی بازی کند. 
 
آیا واقعا گفتمان خاص و مشخصی بر دولت حاکم است؟ زیرا برخی معتقدند که گفتمان مشخصی تحت عنوان اعتدال در دولت وجود ندارد.
 
دولت مدعی است گفتمانی به نام اعتدال دارد و این گفتمان پیروز شده است. بله من پیروزی دولت را مدیون  اصولگرایان میدانم، البته اتفاق خاص و دوری هم نیفتاده است چون به هرحال چند تا مکلا با یک روحانی کردند و مردم هم به روحانیت رای دادند و افرادی که نامزد بودند تصویری از بلوغ سیاسی خودشان به نمایش نگذاشتند و با اختلافات خودشان  موجب پیروزی ایشان شدند و دولت یک نامی بر گفتمان خودش گذاشت به اسم اعتدال. اما ما هم با همین کلمه ی اعتدال احتجاج داریم که مثلا چرا باید 74 نفر مهندس سطح بالای وزارت نفت را اخراج کنید؟ این کجایش اعتدال است؟
 
در گذشته نیز با همین کلمه ی اصلاحات با آقای خاتمی احتجاج میکردیم و می گفتیم شما که میگویید اصلاحات، قضیه ی  18 تیر چیست؟ این سکولاریزاسیون چیست؟ قضیه ی خروج از حاکمیت شما چیست؟ اینها آیا به معنای اصلاحات بود؟
 
عده ای معتقدند که گفتمان اعتدال که دولت مردان از آن سخن میگوین دارای بدنه ی اجتماعی ریشه ای در میان مردم نیست. نظر شما چیست؟
 
اگر بگوییم دولت بدنه ی اجتماعی ندارد این سخن درستی نیست چون بالاخره دولت از ظریق همین مردم و بدنه اجتماعی خودش را آورده اما اینکه این بدنه اجتماعی را بتواند حفظ کند یا نه، بحث دیگری است و باید کارهایی بکند تا این بدنه را حفظ کند و در مدتی که گذشته است به غیر از موارد خاصی، دولت خیلی توفیقی نداشته برای نگهداری وحفاظت از این بدنه اجتماعی.
 
البته منتقدین هم نباید خیلی خوشحال باشندکه دولت عرضه ی حفظ بدنه را ندارد! این درست نیست درحالی که ما  طبق دستورات اسلامی و قرآنی مان باید خواهان توفیق او باشیم. من باید نقد مشفقانه داشته باشم که اشکالات دولت را بگویم و کارهای درست را به آن نشان دهم نه اینکه خوشحال باشم دولت در مسایلی مانند سبد کالا شکست خورده است، مگر اینکه دولت خودش نخواهد از نقد دلسوزان استفاده کند که در آن صورت دیگر ما تکلیفی نداریم. لذا ما هم دعا میکنیم که این بدنه را دولت حفظ کند و باید به دولت کمک میکنیم تا کارهای خوبی انجام دهد و مشکلات مردم حل شود.



در مورد وحدت و راهبرد مشترک اصولگرایان نظرتان چیست؟
 
اگر کسی به تاریخ معاصر مسلط باشد و دوران مشروطه و نهضت ملی شدن صنعت نفت را تا انقلاب اسلامی خوب مطالعه کرده باشد متوجه خواهد شد که شکست مشروطه و نهضت ملی شدن نفت درست موقعی اتفاق افتاد که آن جریان اصیل دینی و انقلابی که در راس آنها روحانیت بود، دچار اختلاف شدند و دشمن توانسته بود به خوبی دیدگاه های آنهارا تغییر دهد و آنها را در مقابل هم قرار دهد.
 
 به طور مثال که شیخ فضل الله نوری دیدگاه علمای نجف را قبول نداشت و رهبران مشروطه باهم اختلاف پیدا کردند و نتیجه ی این اختلافات حکومت رضا خان شد. در مورد نهضت ملی شدن نفت نیز به علت اختلافات آقای نواب صفوی با آقای کاشانی، نهضت بدون گلوله ای از بین میرود. البته بعد از انقلاب در قضیه ی 18 تیر سال 78 و فتنه ی سال 88 به دلیل آن که روحانیت و مردم  یک پارچه بودند این اتفاق نیفتاد.
 
اما به تدریج بعد از سال 88 اتفاقات دیگری افتاد و در واقع شکست اصولگرایان در انتخابات اخیر نیز به خاطر آن بود که فکر میکردند متغیرهای اصلی خودشان هستند، درحالی که این جور نیست و متغیر اصلی رهبری و مراجع اند و هیچ یک از رجال سیاسی نمیتوانند جای آن را پر کنند. 
 
در این راستا اشتباهات زیادی از سوی اصولگرایان دیده شد، به طور مثال آقای احمدی نژاد فکر میکرد میتواند جای این خلاء ها را پرکند، در حالی که معتقدم اگر اصولگرایان بخواهند به جایی برسند بایستی به روحانیت تکیه کنند، روحانیت کیست؟ همین آقای مصباح! همین جامعتین! همین مراجع هستند و از همه مهمتر خود مقام معظم رهبری.
به طور کلی تا موقعی که دشمن خصومت و تنافر در بدنه اصولگرایی تعریف کرده است و فضا طوری شده که بعضا یک بچه ی اصولگرا به خودش اجازه بدهد که به آقای مصباح اهانت بکند یا یکی دیگر به آقای یزدی اهانت بکند، کار جلو نخواهد رفت.

ما معتقدیم که این بزرگواران بر اساس اعتقاد به خداوند و قیامت وارد میدان شدند و آن ها دغدغه ی صحت عمل ما را دارند و دغدغه ی قدرت ندارند، آقای مصباح هیچوقت مدعی آن نبوده است که قدرتی در کشور بگیرد و دغدغه اش همیشه دغدغه صحت عمل امثال من بوده که ببیند این عمل من صحیح و بر اساس موازین اسلامی است یا خیر؟ و اعمال من نوعی در حیطه ی اسلام ناب تعریف میشود یا اسلام آمریکایی؟ حالا این درست است که ما دغدغه ایشان را با توهین بخواهیم جواب دهیم؟
 
آقای مصباح جانشان را هم حتی برای این کار گذاشته اند، و با جود آنکه ایشان در حد مرجعیت است، هیچ دغدغه ی ریاست جمهوری ویا ریاست مجلس خبرگان رهبری را ندارد و این مساله ارزش ایشان را می رساند و همینطور آقای مهدوی کنی و علمای دیگر.
 
اگر ما توانستیم این کار را انجام دهیم ، در آن صورت روند هم گرایی ما سرعت خواهد گرفت و در انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان حرف اول را خواهیم زد اما اگر همین تنفر پراکنی ها ادامه پیدا کند جواب نخواهیم گرفت، البته با استیضاح وزیر علوم و انتخاب رئیس جدید شورای شهر نشان داده شد که عقلانیت سیاسی ما به حرکت در آمده است.



عده ای از کسانی که در افکار عمومی هم شاید اصولگرا شناخته می شوند به جای آنکه با اصولگرایان وحدت کنند علاقه دارند به منظور حضور در عرصه سیاسی، با جریان غالب فعلی در عرصه سیاسی کشور (دولت) وحدت کنند، نظر شما چیست؟
 
اگر عقلانیت سیاسی محور فکری ما باشد، در دایره اصول گرایی همه به ولایت باید اعتقاد داشته باشند. از آنجا به بعد کسی نباید تردید کند که ما تکیه مان بایستی به روحانیت به معنای عام باشد و هر اصول گرایی که در هرجایی است باید نسبت خودش را به روحانیت اصیل و انقلابی و پایبند به رهبری تعریف کند، از این دوقضیه بگذریم به گفتمان اصول گرایی میرسیم.
 
این گفتمان  در حال حاضر دچار آسیب شده است و باید باز تعریف و باز خوانی بشود و ما با گقتمان ده سال قبل نمیتوانیم در عرصه سیاسی بیاییم و اگر این گفتمان جدید شکل بگیرد میتواند بر اساس دو محوره ذکر شده توسعه پیداکند اما یک عده از دوستان ما انگار خوششان می آید که فقط سند رو کنند از کسی! نه، این کار نادرستی است. اتفاقا ما باید کاری کنیم که این ها به سمت خیمه ما بیایند کما اینکه طرف مقابل نقشه کشیده اینها را به خیمه خودشان ببرند. پس بازتعریف گفتمان اصولگرایی اهمیت فراوانی دارد و اولین ماموریت این باز تعریف این است که به این فضای تنفر پراکنی درون اصولگرایی پایان داده شود و دنبال وزن کشی و سهم خواهی نباشیم .
 
نکته دیگر اینکه طی سالهای اخیر نقد درون گفتمانی ما از زیر سقف به بیرون آورده شد و حتی مقام معظم رهبری نیز در زمان دولت دهم به روئسای قوا فرمودند که این کار را نکنید اما متاسفانه دوستان به این حرف رهبر انقلاب گوش ندادند، باید بپذیریم که زیر سقف گفت و گو مشکلات ما حل خواهد شد و اگر نشد باید آن را به داوری که حتما در میان جریان اصولگرایی وجود دارد واگذار کنیم.
 
در صورت اتحاد، جریان اصول گراییچه پیامی برای مردم دارد و چه میخواهد بگوید؟ آیا باید فضای تقابل با دولت را پوشش دهد؟
 
خیر، اتفاقا فرق اصول گرایان با اصلاح طلبان در همین جا است. اصولگرایان هدفی جز انجام فرامین رهبری و ولایت ندارند و در نگاه ما گفتمانی به غیر از گفتمان رهبری مشروعیت ندارد، جریان اصولگرایی باید چشمانش به خصوص در زمینه رفع مشکلات اقتصادی و فرهنگی مردم  به کلام رهبری باشد و اگر گفتمانی که غیر از گفتمان رهبری است ایجاد کنیم نمیتوان جایگاهی را متصور شویم. 
 
به نظر شما با توجه به شرایط فعلی، ساختار جامعتین تغییر میکند؟
 
جامعتین حتما توجه دارند که با توجه به شرایط باید جوان سازی صورت پذیرد و همین هم در حال انجام است و خود بزرگواران مشغول کارهایی در این باره هستند. ما الان باید به دنبال مرجعیت سیاسی باشیم و آن را احیا کنیم با رجوع به علما. شما ببینید حضرت امام با توجه به کثرت رجوع به ایشان مجبورشدند رساله بدهند ، الان هرکسی در هر جایی که هست باید این رجوع را صورت بدهد وما یک پتانسیل بسیارقوی داریم که هیچ ارتشی توان مقابله با آن را ندارد و ما پشتمان به روحانیت است، انقلاب ما نیز در واقع رجوع مردم به روحانیت اصیل بود و با این قضیه توانستیم خط نفاق را کنار بزنیم و بنده فکر میکنم که این هوشمندی در اضلاع اصول گرایی پیدا شده است که خودشان شروع به بازسازی کنند و فضای همگرایی و وحدت حتما شکل خواهد گرفت.
 
پایان بخش اول



نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی