این نشست مزین به یک قطعنامه پایانی و چند سخنرانی بود که در زیر به نکاتی ناظر به آن اشاره میشود؛ 1- با آنکه اصلاحطلبان، زمین و زمان را پر کردهاند که اصلیترین
مطالبه مردم، رفع حصر موسوی و کروبی (بخوانید سران فتنه) است و در هر محفل و
همایشی از آنها یاد میکنند، اما در قطعنامه پایانی هیچ ذکری از آنها
نکرده و مطالبهای هم در مورد رفع حصر آنها نداشتهاند. این رویکردی مبارک
است چون معلوم میشود که رفع حصر آنها نه تنها یک مطالبه ملی نیست حتی
مطالبه احزابی هم که قبلا در رکاب موسوی فتنه سال 88 را کلید زدند، نیست. مطالبه رفع حصر یک شوخی بیمزه امنیتی است چرا که سران فتنه هنوز سر
موضع هستند. نشست اخیر اصلاحطلبان از تکرار این شوخی در قطعنامه پرهیز
کرده است. این را باید به حساب هوشمندی آنها گذاشت. 2- در مقدمه قطعنامه اصلاحطلبان برای اولین بار تعریفی از اصلاحطلبی و
تبار آن دادهاند. این هم یک گام به جلو و باعث امیدواری است. آنها خود را
دیندار مدافع نظام و ارزشهای دینی و ملی و در تداوم تلاش روحانیون
روشنبین و طرفدار عدالت و اخلاق و خط امامی توصیف کردهاند. اما اشارهای
به حوادث تلخ سال 88 نکردهاند. چرا که در آن مقطع از دین، نظام و امام
خمینی(ره) دفاع نکردند؟ و باز چرا که ارزشهای دینی و ملی را در معرض تاخت و
تاز سرویسهای امنیتی دشمن و در تاراج منافقین، سلطنتطلبها، بهائیها
و... قرار دادند و نه تنها با آنها مقابله نکردند بلکه همراهی نیز کردند؟
آنها میخواهند آن قطعه از عملکرد اصلاحطلبی را پاک کنند! 3- در اولین بند قطعنامه از امنیت ملی و اتحاد و انسجام ملت یاد
کردهاند،اما پاسخ ندادهاند چرا وقتی در فتنه 88 اتحاد ملی و امنیت ملی
در جنگ نرم دشمن مورد تعرض قرار گرفت در صحنه حضور نیافتند و از اقتدار و
امنیت ملی پاسداری نکردند؟ اصلا خودشان اقتدار و امنیت ملی را به خطر
انداختند! 4- در ماده 5 قطعنامه از رای ملت به عنوان "حق الناس" بنا به سفارش
رهبری یاد کردهاند، اما نگفتهاند چرا در انتخابات دهمین دوره
ریاستجمهوری رای 40 میلیونی ملت را که حقالناس بود به رسمیت نشناختند؟
این رای پایه و مایه اصلی اقتدار ملی بود. چرا بر طبل دروغ تقلب کوبیدند و
بیش از 700 هزار نفر از مردم ایران را که در شمار ناظرین و مجریان انتخابات
بودند متهم به تقلب کردند؟ آنها تفاوت 11 میلیونی رای را نادیده گرفتند و
تیر خلاص به جمهوریت نظام زدند و در دام جرج سوروس و جین شارپ افتادند و
اخلال در نظام پدید آوردند. حالا میگویند؛ "کی بود کی بود من نبودم"
بگذریم! 5- در بند 8 و 9 قطعنامه به موضوع مطالبات معیشتی مردم بویژه معیشت
افراد فرودست جامعه و نیز مبارزه با فساد و انحصارات اشاره کردهاند که یک
گام مبارک در پاسخگویی به مطالبات مردم است. چه خوب بود در همین بند
راهحلهایی را هم یادآور میشدند. اصلاحطلبان در مقطعی برافشای پرونده
فساد فاضل خداداد پیشتاز بودند و آن پرونده را به سامان رساندند. اما معلوم
نشد چرا در فساد مربوط به پرونده رشوهخواری در قرار داد با استات اویل و
نیز قرارداد کرسنت و این اواخر در مورد رانت 650 میلیون یورویی سکوت کرده و
حرفی نمیزنند؟ ای کاش در این قطعنامه از باب همراهی با مردم به این
مصادیق هم اشاره میکردند. 6- جناب هاشمی رفسنجانی پیام خوبی به این اجلاسیه دادهاند و در حمایت
از جمهوریت نظام و راهکارهای این صیانت، مطالب خوبی گفتهاند. ای کاش ایشان
در باب صیانت از "اسلامیت نظام" بنا به جایگاه و نقشی که در تاریخ معاصر
داشتند توصیههایی هم میفرمودند. در صف اول عکس این همایش جمعی از علما و روحانیون هم حضور داشتند. نه
پیامدهندگان و نه قطعنامهنویسان هیچ مطلبی که ناظر به دغدغه آنها نسبت به
صیانت از اسلامیت نظام باشد، نگفتهاند. آقای هاشمی در پیام خود بر اجرای تام فصل سوم قانون اساسی تاکید کرده
است. این تاکید برای حفظ حقوق ملت امری خوب و پسندیده است. اما به هر حال
اهمیت فصل اول قانون اساسی که ناظر به اصل موجودیت و هویت نظام اسلامی ماست
اگر از فصل سوم بیشتر نباشدکمتر نیست. دیگر فصول قانون اساسی از جمله فصل
پنجم و ششم و بویژه فصل هشتم و فصل سیزدهم هم اهمیت دارد. کسانی که
میگویند خواهان اجرای بدون تنازل قانون اساسی هستند باید به همه فصول
اعتنای جدی داشته باشند. 7- برخی از اعضای احزاب ساختارشکن اصلاحطلب در این نشست حضور نداشتند.
این گام مبارکی است. این واقعنگری نشان میدهد اصلاح طلبان در حرکت جدید
خود میخواهند از ساختارشکنی فاصله بگیرند و همصدایی با بیگانگان را کنترل
کنند. این رویکرد لازمه دقت است.امام(ره) همواره خطر نفوذیها را به
دوستداران انقلاب یادآور میشدند. اگر این جماعت میخواهند خط امامی
بمانند، باید تکلیف نفوذیهای مبلغ و مروج ساختارشکنی را روشن کنند. 8- اظهارات سخنرانان در این نشست شیب افراطگری را ترک کرده و در یک
منزلت اعتدال قرار گرفته است. این یک رویکرد مثبت است بویژه آنکه برای
اولین بار سخنان امیدوار کنندهای شنیده میشود مثل این سخن که "ما مجلسی
در تراز اسلام و ولایت فقیه میخواهیم"(1) این رویکرد به معنای آن است که البته سخنانی از این قبیل که؛ "ما همه290 کرسی مجلس آینده را
میخواهیم"(2) نشان میدهد آنها در فکر زدن تیر خلاصیت به جمهوریت نظام
هستند چون بالاخره هر دموکراسیای اقلیتی دارد، و اکثریتی. اینکه برای رقیب
شأن اقلیت هم قائل نباشند میل آنها به "سلطنت" را واتاب میدهد نه
"جمهوری"! 9- معقولترین سخنران این نشست صادق خرازی بود. او گفت: - تندروی باید از اصلاحات برود. - انتخابات آینده از دو قطبیهای انقلاب اسلامی خواهد بود. مفهوم این حرف آن است که اصلاحطلبان دیگر نمیخواهند پیاده نظام
نتانیاهو در خیابانهای تهران باشند. همچنین آنها نمیخواهند بیگانگان را
در رقابتهای سیاسی سهیم کنند. خیانتی که اصلاحطلبان در فتنه 88 مرتکب
شدند، سهیم کردن بیگانگان در رقابتها و حتی اعزام کادرهای رسانهای خود به
پاریس، لندن و واشنگتن کار زشتی بود آنها مستقیما از بیبیسی و رادیو
آمریکا و رادیو فرانسه با مردم سخن گفتند این کار نباید تکرار شود. پینوشتها: 1- اظهارات محسن رهامی دبیر کل انجمن اسلامی دانشگاهیان 2- کواکبیان دبیرکل حزب مردمسالاری
اصلاح طلبان از ولایت شیطان فاصله میگیرند و نمیخواهند حوادث تلخی مثل
فتنه 88 را تکرار کنند. آنها نمیخواهند به عنوان یک قطعه پازل دشمن در
نبرد نرم ایفای نقش کنند. تفوه به آن هم امیدوار کننده است ولو اینکه عملی
پشت سر آن نباشد.