ده سال است گفتگوها ادامه دارد
اما آنها کاری از پیش نبردند، در عوض دانشمندان ما هر روز یک رکورد جدید در
دستیابی به فناوری نوین صلح آمیز هستهای به جا گذاشتهاند. کسی تردید ندارد همه این تلاشهای آمریکایی ها و غربیها برای آن است که تضمینی برای امنیت اسرائیل پیدا کنند. صهیونیستها وزرای خارجه 5 کشور را اجیر
کردهاند که فکری برای امنیت رژیم اشغالگر قدس بکنند، اما صهیونیستها در
این مدت نه تنها در امان نبودند بلکه چند سیلی محکم از مسلمانان دریافت
کردند و افسانه شکست ناپذیری آنها در نگاه خودشان و جهانیان چون حبابی
ترکید. صهیونیستها در جنگ33 روزه، 22 روزه، سخنان اخیر نتانیاهو شنیدنی است. نتانیاهو پنجشنبه گذشته اعتراف کرد: 1- ایران 6 جبهه علیه اسرائیل گشوده است. 2- ایران، اسرائیل را محاصره کرده و میخواهد خفه کند. وزیر جنگ آمریکا اخیراً گفته بود دستان ایران
به خاطر تحریمها بسته است، معلوم نیست ایران با دستان بسته چگونه قادر
است اسرائیل را خفه کند و 6 جبهه جدید علیه رژیم اشغالگر قدس بگشاید؟ از یک طرف رئیس رژیم صهیونیستی مثل بید در
برابر مقاومت اسلامی در منطقه میلرزد، از طرف دیگر وزیر جنگ آمریکا رجز
میخواند. این دو گزاره چگونه باهم قابل جمع است؟ اعتراف نتانیاهو به قدرت برتر ایران اسلامی در مناسبات منطقهای در حالیکه مدعی هستند دستان ایران بسته است، خیلی جالب است. اگر دستان ایران باز شود چه اتفاقی میافتد؟
آمریکایی ها با مشغول کردن ما در میز مذاکرات میخواهند منفذی برای تنفس
رژیم در حال احتضار اسرائیل ایجاد کنند. به همین دلیل به دو مرحلهای کردن
مذاکرات و طولانی نمودن آن میاندیشند. این نشان میدهد آنها به نشست و
برخاست با ایرانیها سخت نیازمندند. کری پس از موضعگیری رهبری معظم انقلاب در مورد افشای دام دو مرحلهای کردن توافقات، تهدید به ترک مذاکره کرده است. اگر آمریکاییها یک کار درست در طول مذاکرات
کرده باشند همین است و باید از آن استقبال کرد. آنها با مذاکرات میخواهند
دست ما را ببندند. اگر به این بازی فریبکارانه ده ساله پایان داده شود آن
وقت حال و روز رژیم صهیونیستی را میشود پس از آمریکاییها دستشان در اوکراین زیر تله
هستهای روسهاست. روسها این روزها مشغول برگزاری رزمایش هستهای هستند و
چاقوی هستهای خود را برای روزهای مبادا تیز میکنند. بعید است آمریکاییها
اینقدر احمق باشند که از زرادخانه هستهای و موشکهای بالستیک روسها نگران
نباشند، اما نگران کشوری باشند که خود می دانند نه بمب هستهای دارد و نه
میخواهد بسازد و نه این سلاح در راهبرد دفاعی آن نقشی دارد. پس قاعدتاً
وقت خود را نباید صرف تهدیدی کنند که وجود خارجی ندارد. اما آمریکاییها سخت نیازمند ایرانیها هستند
که ولو برای چند دقیقهای در خیابانهای ژنو قدم بزنند! این برای امنیت
صهیونیستها آرامشبخش است. پس آنها نیازمند گفتگو با ایران هستند نه
برای تهدیدات هستهای بلکه برای اینکه به قول نتانیاهو کمی از فشار دستهای
ایران بر گلوی رژیم صهیونیستی بکاهند. این وسط اظهارات وزیر اطلاعات رژیم صهیونیستی
از بیحساب و کتابی و گیجی کابینه نتانیاهو خبر میدهد. او میگوید:
"اسرائیل ممکن است علیه برنامه هستهای ایران دست به اقدام یکجانبه بزند."
او وقتی این مطالب را گفته، حتما مست بوده است چون او تا بخواهد چشمان خود
را پس از این اقدام باز کند چیزی به نام "تلآویو" در صفحه جغرافیای منطقه
وجود ندارد. نتانیاهو باید به او بگوید فعلا اجازه بده دستان ایران از گلوی
اسرائیل که دارد خفه میشود، برداشته شود تا بعد آمریکاییها فکری برای
حیات صهیونیستها بکنند. رژیم صهیونیستی باید بداند اگر فکری از این
دست به مخیله آنها خطور کند، با اقدام پیشدستانه ایران و مقاومت در منطقه
رو به رو خواهد شد. دست ایران طی 36 سال گذشته به این اندازه که
اکنون در آن هستیم باز نبوده است. میگویید نه؛ امتحان کنید! این پیام را
مردم ایران در یوم الله 22 بهمن به اسرائیل دادند. این پیام اگر به آنها
نرسیده، روزی عملا به آن میرسند.
8 روزه و نهایتا 51 روزه از مقاومت اسلامی پاسخی دریافت کردند که بعید است
حاضر شوند شانس خود را در نبرد دیگری آزمایش کنند. نشانه این حقیقت آن است
که پس از مقابله به مثل حزب الله در مزارع شبعا، اسرائیل جرأت نکرد حتی یک
فشنگ از مرز خود به لبنان و سوریه شلیک کند.
بن بست مذاکرات درک کرد.