(2 آذر95)
انقلاب اسلامی روی شانه نیرومند میلیونها انسان خداجوی و آخرتنگر، پرقدرتتر از همیشه در عرصههای جهانی نورافشانی میکند و راه هدایت انسانها را به سوی حیات طیبه و ابدیت نشان میدهد. میلیونها انسانی که نه نامی از آنها مطرح است و نه گاهی یادی از آنها میشود. صدها هزار شهیدی که خون خود را نثار انقلاب اسلامی کردهاند، دهها هزار جانبازی که امروز در جامعه ما بدون کمترین توقعی به خدمت خود ادامه می دهند و آزادگانی که 8 سال دفاع مقدس در زندانهای حزب بعث وحشیانهترین شکنجهها را تحمل کردند، امروز در کنار ما زندگی میکنند و چون کوه ایستادهاند.شهدای حرم که اغلب از نسل سوم انقلاب هستند در جای جای وطن هر روز تشییع میشوند. آنها مظلومترین شهیدان انقلاباند که کیلومترها دور از وطن برای دفاع از حرم و حریم انقلاب جانفشانی میکنند.
انقلاب، چه در حوزه نرم و چه در حوزه سخت، سربازان فداکاری داشته و دارد. اینها را جاسوسان و نیروهای اطلاعاتی دشمن نمیتوانند احصاء کنند و در هیچ دستگاه اطلاعاتی راهی برای شمارش آنان پیدا نشده است.آنها در وقت حادثه میآیند و چون رودی خروشان میخروشند. خیابانها و جاده را پر میکنند نظیر آنچه در 9 دی و در جریان فتنه 88 به صورت یک معجزه رخ نشان داد. نظیر آنچه که جهان در اربعین امسال مبهوت راهپیمایی 25 میلیون زائر
اباعبدالله الحسین(ع) در خیابانها و جادههای نجف تا کربلا مشاهده کرد.
***
استاد حسن شایانفر یکی از میلیون ها سرباز پا به رکاب نظام و انقلاب بود. بیآنکه بخواهد سری در سرهای اهل قلم و مطبوعات بلند کند، آرام و بیسرو صدا در عرصههای نبرد نرم، سربازی کرد و چون شمع آب میشد اما از نور خود راه نبرد با دشمنان اسلام و بویژه دشمنان داخلی انقلاب را روشن و پرفروغ نگه می داشت. او به امام و رهبری عشق میورزید و این را کلامش در واقعا میشد حس کرد.
اولین باری که او را دیدم به مناسبی حرفی و سخنی به میان آمد. یک دفعه از صدای او فهمیدم که من پیش از این دیدار، بارها صدای او را شنیدهام اما به روی خود نیاوردم.
قصه از این قرار بود که گاهی بنده مقالهای در نقد جریان روشنفکری به ویژه جریان سروشیسم و اصحاب خودفروخته غرب مینوشتم، فردای آن روز زنگ تلفن روزنامه به صدا درمیآمد و تلفنچی میگفت یکی از خوانندگان با شما کار دارد. وقتی تلفن وصل میشد خود را معرفی نمیکرد، میگفت یکی از خوانندگان هستم. اول از نقد بنده تشکر میکرد و بعد شروع میکرد به دادن یک سری اطلاعات بسیار مفید که گاهی این گفتگوها دقایق زیادی طول میکشید.
حس میکردم پس از هر گفتگوی تلفنی اطلاعاتم از آنچه نوشتهام بیشتر شده است. بعدها که با او از نزدیک آشنا شدم به رویش نیاوردم، ما چنین تماسهایی هم داشتیم. او گنجینهای از اطلاعات در مورد جریان روشنفکری وابسته بویژه در حوزه فرهنگی در ذهن خود داشت و متناسب با آن اطلاعات در قلب خود کینهای عجیب از این وطنفروشان را نیز داشت. وی رد آنها را در سینما، صدا و سیما ، وزارت ارشاد و دیگر دستگاههای فرهنگی میگرفت و رصد میکرد و بیسند حرف نمیزد. البته کار او جمعآوری همین اطلاعات مشهود در رسانههای مکتوب و مجازی و طبقهبندی آنها بود، همین دست او را همیشه پر نشان میداد، چرا که کسی نمیتواند منکر "اطلاعات مشهود" شود.
خدمات او در سمت "مدیر دفتر پژوهشهای کیهان" و آثاری که از این دفتر باقی مانده بویژه انتشار پاورقیهای ستون "نیمه پنهان" آثاری ماندگار خواهد بود. این آثار در افشای خیانت جریان روشنفکری و فراماسونری در ایران در نوع خود آثاری بیبدیل است. دیروز حسن شایانفر بر دوش همکاران مطبوعاتی خود تشییع و در بهشت زهرا(س) آرام گرفت. او در شب اربعین حسینی جان به جان آفرین تسلیم کرد. خداوند بزرگ او را با اباعبدالله الحسین (ع) و یاران باوفایش محشور گرداند.دیروز وقتی زیر تابوتش رفتم سر به آسمان کردم و گفتم؛ بارالها کیهان گل سرسبد رسانههای مکتوب مدافع انقلاب و نظام است، ما در آنجا دلمان به دو نفر خوش بود "حسن" و "حسین"! خدایا "حسن" را از ما گرفتی "حسین" را برایمان نگهدار و به او عمر طولانی عنایت فرما. "آمین"
محمدکاظم انبارلویی -anbarloee.i