(19 بهمن 95)
ایران در منطقه و جهان کجا ایستاده است؟ انقلاب اسلامی در آستانه چهل سالگی است. مراکز پژوهشی و تحقیقاتی دشمن چه ارزیابی ای از قدرت انقلاب اسلامی دارند؟ همین چند روز پیش بود که آمریکن اینترپرایز نوشت : «قابلیتهای نظامی ایران را تنها چند کشور انگشت شمار دارند. ایران بازیگر مسلط منطقه باقی خواهد ماند.» چند وقت پیش شاهد بودیم آمریکن اینترست اعتراف کرد: «ایران در زمره 7 قدرت برتر جهان است.» مقامات آمریکایی بارها اعلام کرده اند که ایران را به حمله نظامی تهدید می کنیم، اما واقع آن است که ابزار لازم برای این تهدید وجود ندارد. رسانه های اروپا و آمریکا چه می گویند؟ همین دیروز واشنگتن پست نوشت: «ایران اکنون قویتر از هر زمان در 40 سال گذشته است.» گاردین هم به نمایندگی از رسانه های اروپا نوشت: «ایران تنها کشور با ثبات در خاورمیانه آشوب زده است.»
این روز ها قدرت انقلاب زبانزد مراکز قدرت جهان است. این همان قدرتی است که امام (ره) بدون شلیک حتی یک گلوله، ارتش تا بن دندان مسلح شاه را تصرف کرد و آن را در برابر ارتشهای متخاصم جهان قرار داد.
انقلاب اسلامی باعث شد استراتژیست های جهان از نو به مفهوم کلیدی قدرت بیندیشند و انقلاب اسلامی را به مثابه انقلابی در مفهوم قدرت مورد بازخوانی قرار دهند. ظهور قدرت اسلامی در جبهه مقاومت در منطقه تمام معادلات و پیشبینیهای آمریکا و اروپا را به هم زده است. این جبهه امروز تعیین کننده دقیق معادله قدرت در غرب آسیاست. مطالب پیش گفته از قول رسانه های غرب یا اندیشکدههای غربی رجزی نیست که ما برای قدرتنمایی خوانده باشیم بلکه اعتراف به نیروی لایزالی است که انقلاب به آن متکی است و روز به روز، رو به فزونی دارد.
آمریکا و اروپا از آغاز انقلاب اسلامی و حتی پیش از آن با ایستادن در مقابل قیام ملت ایران و ایجاد فشار نظامی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و... همواره سعی در نابودی اقتدار ملی ایرانیان داشتند. غرب برای کارآمدی این فشار طی یکصد سال گذشته با سرمایهگذاری در داخل اقدام به تاسیس ایستگاههای تقویت فشار و تقویت امواج کرد.
برخی رسانه ها و احزاب به عنوان ایستگاه تقویت امواج رسانهای غرب عمل می کنند. آنها شب، گفتههای اتاق جنگ روانی غرب در رسانههای دیداری و شنیداری را در روز رله و تکرار کرده و از آنها به عنوان تیترهای اول صفحات خود استفاده می کنند.
ایستگاههای تقویت فشار غرب در داخل فقط به رسانهها و برخی احزاب محدود نمی شود. غرب از «نفوذ» در سیستم اجرا، تقنین و حتی قضا، برای اخلال در قدرت ملی سود می برد. خوشبختانه قدرت نظامی، امنیتی و قضائی کشور طی چهار دهه گذشته در برابر نفوذ، خوب عمل کرده است، اما جریان نفوذ آسیبهای خود را به ساخت قدرت تا کنون زده و می زند. برگزاری همایش ملی نظام سلطه و جریان نفوذ فرصتی بود که مقامات قضائی و امنیتی و نظامی به مقوله نفوذ فکر کرده و ایستگاههای تقویت فشار و تقویت امواج تبلیغاتی دشمن را در داخل رصد کنند.
این بیان رئیس دستگاه قضا که فرمود: «مقابله با نفوذ و تهاجم دشمن، جهاد است»، حرف حقی است. ایشان با اشاره به خطاها و اشتباهات دولت اصلاحات گفت: «در دوره اصلاحات روزنامههایی پولشان را از ارشاد میگرفتند اما سکولاریزم را ترویج می کردند. آنها هدیه از داخل و خارج می گرفتند تا بنیانهای فکری نظام را بزنند.»
به راستی شاهد این ادعای بزرگ کیست؟ نیاز به تحقیق و بررسی زیاد ندارد. چون یک دهه بعد وزیر ارشاد دولت اصلاحات سر از بیبیسی درآورد تا یک فتنه کور برای براندازی نظام را از آنجا مدیریت کند.
امروز کوچک نمایی قدرت انقلاب و بزرگ نمایی قدرت ضد انقلاب و به ویژه دشمنان قسمخورده نظام اسلامی یعنی آمریکا و انگلیس و اسرائیل در دستور کار ایستگاههای تقویت فشار رسانهای غرب در داخل است. گاهی طراحیهای پیام آنها از زبان برخی مسئولان هم شنیده می شود که واقعا تاسف بار است.
برگردیم به بحث اصلی این مقال یعنی «قدرت انقلاب و انقلاب قدرت». اکنون باید این موضوع را واکاوی کرد که منشأ قدرت انقلاب اسلامی چیست؟ یا بهتر بگوییم کیست؟ بیتردید منشأ قدرت انقلاب ما خداست. انسانهایی که قدرت مطلق را از آن خدا بدانند و به آن ایمان داشته باشند از هیچ قدرت ظاهری هراس نخواهند داشت. سرّ اینکه امام(ره)، قدرتهای شرق و غرب را به هیچ انگاشت و پرچم استقلال کشور را بر پایه «نه» به قدرتهای شرقی و غربی بنا نهاد، همین بود. حضرت امام اولین کسی در ایران بودند که از هیچ کس جز خدا نترسیدند و همه پیروان خود به ویژه جوانان کشور را دعوت کردندکه سلوک انقلابی گری خود را بر همین ممشا پایهگذاری کنند. سرّ اینکه امروز هنوز باب شهادت باز است و جوانان این مرز و بوم برای دفاع از حریم و حرمت انقلاب، جانانه می جنگند و جان خود را فدای انقلاب می کنند نیز همین است. سوخت اصلی موتور انقلاب از همین تفکر تامین می شود. قدرت انقلاب با این «سوخت و ساز» فراتر از آن است که واشنگتن پست و گاردین می گویند و برتر از آن است که اندیشکدههایی چون اینترپرایز و اینترست اعتراف می کنند. این انقلاب به زودی معادلات قدرت در جهان را تغییر خواهد داد. انقلاب ما در اوج عقلانیت سیاسی است و رقبای ما در جهان، تازه از وادی «حماقت» به وادی «بلاهت» رسیده اند. سند این حرف تاریخی نیز رفتن اوباما و آمدن ترامپ است. ترامپ نزده می رقصد! او اوضاع آمریکا و اروپا را به هم می ریزد و از این به هم ریختگی چیزی جز فروپاشی همانند آنچه که در شوروی رخ داد، در نمی آید.
امپراتوری شرق که از هم پاشید، نامش را گذاشته بود «اتحاد جماهیر شوروی». امروز از آن اتحاد چیزی باقی نمانده است.
امپراتوری غرب هم به سرکردگی آمریکا نام خود را «ایالات متحده آمریکا» و «اتحادیه اروپا» گذاشتهاند. همین دیروز ترامپ گفت ایالت کالیفرنیا از کنترل خارج شده است، بودجه مقامات آن را قطع خواهم کرد! از این «اتحادیه» و آن «متحده» هم چیزی نمی ماند. چرا؟ برای اینکه این اتحادیهها بر اساس جنگ بیپایان با خدا و خلق بنا نهاده شده است.
قدرت اصلی در هستی و جهان و زمین دست خداست. کسی که با اتکال به خداوند برای اقامه عدل به جنگ تبهکاران جهانی برود، پیروز است. انقلاب اسلامی به این دلیل پیروز است که به خدا اتکال دارد. خدا بندگان خود را هیچ گاه در برابر دشمنان خود تنها نمی گذارد.
برخی فکر می کنند امام (ره) روز 12 بهمن وارد فرودگاه مهرآباد شد و از آنجا به بهشت زهرا(س) رفت، 10 روز بعد انقلاب پیروز و همه چیز تمام شد. حال آنکه امام(ره) روز 12 بهمن به فرودگاهی به وسعت سینه های شیفته اسلام و قرآن فرود آمد و به صورت نمادین به بهشت زهرا(س) رفت. او با انقلاب زهرایی خود، اکنون در بهشت نشسته و نظاره گر اعمال ماست و تا بهشت، مردم ایران و همه جان های شیفته اسلام را همراهی خواهد کرد.
صیانت و نگهداری از قدرت انقلاب شروطی دارد. اولین شرط آن این است که ما همواره نسبت خود را با خدا، قرآن و رعایت پاسداشت احکام اسلام حفظ کنیم. اگر در این مسیر حرکت کنیم قدرت انقلاب تا ظهور حضرت بقیه الله الاعظم ارواحنا له الفداء تضمین خواهد شد، والّا خداوند در طول تاریخ تا کنون هیچ ضمانتی برای حیات و قدرت هیچ قوم و قبیله و امتی نداده است.