(31 تیر 96)
اوایل انقلاب اوج بدمستیهای آمریکا در ایران وقتی لیبرالها هنوز سر کار بودند، امام(ره) آنها را نصیحت کرد و فرمود: "شما تصور کنید که اینها [آمریکا] برای ما و صلاح ما یک قدم بردارند. هر که این تصور را بکند این جاهل است. اگر ما میتوانستیم که به کلی منقطع بشویم از اینها به صلاحمان بود. خیال نکنید روابط ما با آمریکا یک صلاحی برای ما دارد. این مثل رابطه بره با گرگ است. اینها میخواهند از ما بدوشند. اینها نمیخواهند چیزی به ما بدهند... اگر بیدار نشویم، طعمه آنها خواهیم بود... این افکاری که همه چیز باید از آنجا بیاید، همه چیز ما باید وابسته به آنجا باشد، مملکت ما را دارد به تباهی میکشد. من به شما مژده میدهم که ما پیروز هستیم... همه بدانیم اگر پناه به اسلام ببریم همه کارهایمان درست میشود."(1)
اگر دولت موقت به این نصایح گوش میکرد عمرش کوتاه نبود. اگر نهضت آزادی ولایت امام(ره) را به ولایت آمریکاییها ترجیح میداد، میتوانستیم آسیبهایی را که به انقلاب وارد شد به میزان قابل ملاحظهای کاهش دهیم، اما آنها به لحاظ تئوری و نظری با موازین انقلابی و اسلامی سر سازگاری نداشتند.
انقلاب با قامتی استوار در برابر شرارت غرب بهویژه آمریکاییها ایستاد و در تمامی عرصههای نبرد نرم و سخت پوزه آمریکاییها را به خاک مالید. از میان آتش و خون این نبرد، ناگهان یک نظریه خودی پیدا شد که میتوان یک بار دیگر آمریکاییها را تست کرد. این تست حکایت از این داشت که میشود دیوار بیاعتمادی را برداشت، اینکه آمریکاییها مدام علیه ما مشغول توطئه و برنامهریزی هستند، یک توهم است، میشود مسیرهای تازهای را با آنها تجربه کرد. لذا در نگاه به امنیت ملی و دیپلماسی هستهای دیدگاهی متفاوت را این گونه مطرح کردند: "همیشه در ذهن برخی از مسئولان گویی نوعی اضطراب وجود دارد که دشمنان قویپنجه مشغول توطئه و برنامهریزی علیه نظام اسلامی هستند و همواره برای بقای نظام احساس خطر میکنند. گویی همواره درخصوص ثبات و استحکام نظام شک و تردید وجود دارد و این تردیدها باعث میشود اقداماتی که انجام میگیرد گاهی به حد کافی مناسب و دقیق نباشد." (2)
با این سادهانگاری و غفلت از حیلهها و ترفندهای آمریکا رفتند در دل مذاکراتی که یکی از پیچیدهترین موضوعات مربوط به مصالح، منافع و امنیت ملی ما بود. امروزه پس از گذشت بیش از یک دهه از این خوشبینیها به این واقعیت رسیدهاند که آنچه میاندیشیدند یک سراب بود. آن طرف میز هیچ عقلانیتی حتی معطوف به منافع آنها وجود ندارد. آنها در موضع خصومتورزی نشستهاند و تکان نمیخورند. حتی حاضرند از خوراک مسموم اطلاعاتی منافقین مصرف کنند، اما از موضع دشمنی با اسلام و ایران ذرهای کوتاه نیایند.
چطور شد ما به موضع "تقریبا هیچ" در مذاکرات هستهای رسیدیم؟ برای اینکه در این تصمیمگیری حساس ملی یک پیشفرض غلط داشتیم و با یک خوشبینی مفرط پشت میز مذاکرات نشستیم. این خوشبینی از کجا آمده بود؟ به این گزاره دقت کنید: "یکی از مشکلات در بحث ساختار و نظام تصمیمگیری کشور این است که از حوادث تلخ تاریخی گذشته تصویری در ذهن مسئولین نقش بسته و معمولا نتیجهگیری از حوادث، به قاعده و مبنای تصمیمگیری بدل شده است. برای نمونه کودتای 28 مرداد، کودتای رضاخانی و اینکه در انقلاب مشروطه روحانیت کنار زده شد، همگی در نظام تصمیمگیری نقش پررنگی دارند. در حالی که این دو حادثه نمیتواند تبدیل به یک قاعده کلی شود... گاهی از اصول علمی پیروی نمیشود. دست کم از آغاز انقلاب تاکنون در برخی موارد این چنین بوده است". (3)
چنین دیدگاهی همه جنایات آمریکا در خلال انقلاب اسلامی و پس از آن و همه آتشافروزیها و خونریزیهای آنان را به دست فراموشی سپرده بود.
جهل آنها به اندیشههای راهبردی آمریکا علیه ایران موجب صدور چنین خبطی عظیم شد. درک راهبردهای آمریکا علیه اسلام و ملت ایران خیلی نیاز به کاوش ندارد. برجستهترین استراتژیستهای آمریکا معتقدند "مسلمانان، مردمی نامتمدن و وحشی و غیر منطقی هستند. (4)
آنها معتقدند؛ "مسلمانان فقط به این دلیل شایسته توجهند که در سرزمینهایی زندگی میکنند که دوسوم نفت و گاز جهان را در اختیار دارند." (5)
نتایج برجام در دوسالگی آن نشان داد چقدر این فهم از امنیت ملی و راهبردهای این جماعت غلط است.
پدیده بدعهدی و نقض عهد آمریکا، آن هم در یک قاب جهانی نه گفتگوهای دوطرفه، بلکه گفتگوهای چندجانبه نشان داد آمریکاییها گرگصفتی خود را فراموش نکردهاند.
با این نتایج برجام، رسیدهایم به اینکه امام (ره) آنچه که به عنوان یک حکیم سیاسی میفرمود: "آمریکاییها برای اصلاح ما یک قدم برنمیدارند"، از چه درجهای از اتقان و درستی برخوردار است.
آمریکا در یک اقدام نمادین 18 فرد و نهاد ایرانی را در ارتباط با فعالیتهای هستهای تحریم کرد. وزیر خارجه در این ارتباط موضع صریحی گرفت و از آن صریحتر رئیسجمهور پنجشنبه گذشته صریحا اعلام کرد: "از تخلفات آمریکا نمیگذریم و در برابر آنها میایستیم."
وی تاکید کرد: "تحریمهای جدید با روح و متن برجام در تناقض است و هر اقدام آمریکا با پاسخ ملت مواجه میشود."
این مواضع یک گام به جلو برای ابطال نظریه خوشبینی به آمریکاست و اثبات نظریه امام(ه) که آمریکا و اذناب آنها در پی توطئه و برنامهریزی علیه ملت ایران هستند.
آمریکاییها سر سازش با انقلاب و نظام ما ندارند. آنها با دین، انقلاب، اقتدار و از همه مهمتر امنیت ملی و منافع ما ایرانیان سر ستیز دارند. این را چگونه باید اثبات کرد که برخی آن را بپذیرند؟
همین چند روز پیش وزیر خارجه آمریکا و وزیر دفاع آمریکا صریحا اعلام کردند؛ واشنگتن در مسیر براندازی نظام جمهوری اسلامی حرکت میکند و عادیسازی روابط با تهران جز با تغییر رژیم ایران ممکن نیست!
آمریکاییها حداقل 20 سال است با مشارکت لیبرالها و سکولارها و منافقین و یک مشت اراذل و اوباش سیاسی، به دنبال فرسایش وحدت ملی، اراده ملی و تردیدآفرینی در بینش راهبردی اسلامی ما هستند تا نقشههای شوم براندازی نرم و تغییر نظام را عملیاتی کنند.
برای مقابله با چنین توطئهای تنها باید روی مواضع انقلابی و اسلامی تاکید کنیم و در بهرهبرداری از ذخایر عظیم فرهنگ اسلامی و انقلابی برای مقابله با موج خصومتورزی آمریکا غفلت نکنیم. باید باور کنیم آمریکا دشمن ماست و در ایستادن مقابل توطئههای غرب تردید نکنیم. بیداری و بصیرت و بالندگی ملت و قدرت نظامی ایران بویژه سپاه را نادیده نگیریم. اینها در مقابله با آمریکا و ایستادن در برابر استبداد جهانی حرف اول را تاکنون زده و بعد از این هم خواهد زد.
پینوشتها:
1- صحیفه امام (ره) ج 10- صفحات 360، 361 و 363 قم - 4 آبان 1358
موضوع سخن/اولویت اصلاحات فرهنگی/مفهوم آزادی و اختناق/رابطه استعمارگرانه ابرقدرتها
2- حسن روحانی، امنیت ملی و دیپلماسی هستهای - مرکز تحقیقات استراتژیک 1390ص 66
3- حسن روحانی همان ص 66 و 65
4- ریچارد نیکسون، فرصت را دریابیم - وظیفه آمریکا در جهانی با یک ابرقدرت ص 238 و 237