(13 اسفند 96)
مسیح مهاجری، مدیرمسئول محترم روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله دیروز این روزنامه نوشت :"کسانی که محصورین را از نزدیک می شناسند، همچون صاحب این قلم با آنها زندگی کردهاند، میدانند که آنها عمیقاً به نظام جمهوری اسلامی علاقهمند و وفادار هستند. قانون اساسی را میثاق ملی و پایبندی به آن را لازم می دانند، سوابق و کارنامه آنها نشان می دهد که مطالبه آنها عمل به تمامی اصول قانون اساسی بدون استثناء است، راه صحیح تقویت نظام و ولایت فقیه همین است."
واقعاً آقای مسیح مهاجری شعور مردم را نادیده گرفته و با جرأت، واقعیتهای تاریخ معاصر در فتنه 88 را انکار می کند. اگر بزرگداشت شیعه در حفظ شعائر الهی عاشورا و کربلا نبود همان تردستیای که در انکار غدیر در تاریخ اسلام صورت گرفت، در موضوع کربلا و شهادت امام حسین (ع) اتفاق میافتاد و جای جلاد و شهید عوض می شد.
آقای مهاجری چه طور شهادت می دهد محصورین به نظام علاقهمند هستند در حالیکه با بیانیههای ساختارشکن آنها 8 ماه کشور در سال 88 دستخوش آشوب و فتنه بود. چه طور آنها به نظام علاقهمند بودند، همان رجالّههایی که آنها به خیابان برای اعتراض دعوت
می کردند، شعار می دادند : "انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است." مگر ایشان فیلم و عکس این صحنه ها را بارها در شبکههای داخلی و خارجی ندیده است؟ مگر در روز عاشورای 88 همین منافقین و ضد انقلاب و بهائیان و... به بهانه دفاع از موسوی و کروبی و نیز بهانه تقلب به خیابان نیامدند و شعار "مرگ بر اصل ولایت فقیه" سر ندادند و به هیئت عزاداری حمله نکردند؟!
چرا آقای مسیح مهاجری این شواهد تاریخی را انکار می کند؟ اگر محصورین به قانون اساسی وفادار بودند چرا نقش نهادهای فیصله بخش مثل شورای نگهبان را نادیده گرفتند؟ چرا نقش ولایت فقیه را به عنوان فصل الخطاب در قانون اساسی منکر شدند و به روی "اسلامیت" و "جمهوریت" نظام تیغ کشیدند؟!
اگر اینها اعتقاد به نظام داشتند چرا می خواستند از ظرفیت هواداران خود به بهانه بهار عربی، بهار ایرانی، راه را برای حرکت تروریستهای داعش در کشور باز کنند؟ حصر، یک اقدام تأمینی برای حرکتهای داعشی آنها بود. آقای مسیح مهاجری برود مصوبه شورای امنیت ملی را ببیند.
چرا با شهادت دروغ، تاریخ را تحریف میکنید؟ اگر این شهادت دروغ نیست، چرا موسوی پس از شرارت عاشورای 88 که منافقین شعار
می دادند؛ "مرگ بر اصل ولایت فقیه" - "انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است" بیانیه صادر کرد و آنها را "مردان خداجوی" نامید؟ شما به عنوان دوست محصورین در این 7 سال نتوانستید یک بیانیه حاکی از التزام به نظام قانون اساسی و ولایت فقیه از آنها بگیرید و غائله حصر را فیصله بدهید. حالا نام این ناکامی را گذاشته اید: "دشمن ساختن دوست". اگر آنها دوست بودند چرا یک کلمه در تبری از دشمنان نظام و تولی به ولایت سخن نگفتند؟!هنوز محصورین روی موضع خود هستند. نامه اخیر کروبی که از بلندگوی "بی بی سی" و رادیو آمریکا به گوش مردم رسید، نشان داد آنها از موضع اپوزیسیون نظام حرف می زنند، هنوز در سر سودای مبارزه با اصل نظام را دارند. آقای مهاجری باید جانب انصاف و عدالت را در این شهادت رعایت کند، کافی است نامه اخیر کروبی را که از حصر بیرون داد و مدتی خوراک برای "بی بی سی" و رادیو آمریکا و رسانههای معاند تهیه کرد، بخواند. آیا این نامه نشانه پایبندی او به نظام و قانون اساسی است؟ من به ایشان توصیه می کنم نقد استاد مسعود رضایی به این نامه را مطالعه کنند و به این ادراک برسند که حداقل میزان پایبندی یکی از محصورین به انقلاب و نظام و قانون اساسی، توهّمی بیش نیست. آنها اجازه ندادند همه صندوقها شمرده شود تا راز سر به مهر "دروغ تقلب" مستند آشکار شود.
کروبی هنوز معتقد است حتی در سال 84 که اصلاح طلبان سرکار بودند تقلب شد و او را از رئیس جمهور شدن محروم کردند. این آقا کجا به نظام، ولایت فقیه و قانون اساسی اعتقاد دارد؟ بهانه آقای مسیح مهاجری برای این «شهادت دروغ» کج تابی و کج راهه رفتن احمدینژاد و بیمهریهای او به نظام و رهبری است. حال آنکه اگر او در مسند قضاوت درست و عادلانه قرار می گرفت، به این نتیجه می رسید که دیروز رفقای او (محصورین) به بهانه «تقلب» و عدم دسترسی آنها به قدرت به دلیل ادبار ملت التزام عملی به نظام و قانون اساسی را از دست دادند و سر از بغی و محاربه درآوردند و او باید آنها را به این جرایم محکوم می کرد که نکرد. احمدی نژاد هم امروز به بهانه اینکه یکی از اهالی قبیله او گرفتار دادگاه و قضا و پاسخگویی است تیغ نامهربانی بر نظام و مردم می کشد. هر دوی اینها در ترازوی اعمالشان محکوم هستند. چرا که امام (ره) فرمود؛ میزان، حال فعلی افراد است. بلانسبت هر دو جماعت شمر حاضر در معرکه نبرد صفین را نمی شود با شمر حاضر در صحرای کربلا یکی دانست. هر کدام مرتبت خاص خود را دارد و نباید اینها را با هم قاطی کرد و شهادت دروغ داد که شمر صحرای کربلا همان شمر میدان صفین به عنوان یکی از یاران علی (ع) است.آقای مهاجری نباید فراموش کند آخرین مکتوب امام (ره) در صحیفه نور جلد 21 صفحه 452 این جمله حکیمانه و تاریخی است؛ «میزان در هر کس، حال فعلی اوست.» امام در روزهای پایانی عمر خود ناچار شد دوست 50 ساله خود را به خاطر خیانت به انقلاب و همراهی با منافقین کنار بگذارد. امام (ره) در قضیه منتظری برای خدا و انقلاب و مردم از عزیزترین دوست خود تبری جست. چرا آقای مهاجری هنوز علقههای رفاقت خود با محصورین را نمی تواند قطع کند و به ناحق، شهادتی در مورد آنها می دهد که در عالم واقع وجود ندارد. مگر اینکه ایشان تمام اسناد خیانت و جنایت سران فتنه در همراهی آنها با آمریکا و اسرائیل و انگلیس خائن را به طاق نسیان بکوبد، خود آنها این کار را نکردند و الّا میتوانستند با دو خط بیانیه التزام به نظام و انقلاب را مکتوب کنند.به قول امام (ره) در همین مکتوب عزل منتظری؛ «تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام.»چرا آقای مهاجری این خیانت را انکار می کند؟ جرم امروز احمدی نژاد به نوعی شبیه همان جرم دیروز سران فتنه است. عدم التزام به نظام، قانون اساسی و ... اثر بیرونی دارد، می شود آن را با مواضع سران فتنه محک زد، نمی شود با تبرئه یکی، دیگری را محکوم کرد. ضمن اینکه شعارهای ضد انقلابی اهل فتنه در آشوب در سال 88 علیه احمدی نژاد نبود بلکه علیه اصل انقلاب و اسلام و جمهوریت نظام بود.