(29 خرداد 97)
بیش از صد نفر از مدعیان اصلاح طلبی خواستار مذاکره مستقیم و بدون قید و شرط جمهوری اسلامی با ترامپ شده اند! سازه این امضاها نشان میدهد بهائیان در کنار کمونیستها، کمونیستها در کنار برخی اصلاحطلبان وطنفروش حاضر در خیمه فتنهگری، مفسدان اقتصادی و برخی ورشکستگان سیاسی اصرار دارند برای چنین پیشنهادی در کنار هم دیده شوند. گونهشناسی امضاها نشان میدهد فتنهگران سبز و بنفش چه کسانی هستند و چگونه بیپروا منافع دشمنان قسمخورده ملت را در ایران نمایندگی میکنند.
ملت ایران فراموش نمیکند در اوج فتنه 88 نمایندگان جنبش سبز به اتحادیه اروپا و کنگره آمریکا رفتند و تقاضا کردند تحریمها را تشدید کنند تا دولت به زانو درآید. حال برخی از همانها در فتنهای دیگر پس از تقض عهد و بدعهدی آمریکا به جمهوری اسلامی پیشنهاد میکنند باز به مذاکره بپردازد و اقتدار و امنیت ملی را که در برجام مورد تحدید و تهدید دشمن قرار گرفت، به ثمن بخس بفروشد.
آبان 96 رئیس جمهور که برای دفاع از وزیران پیشنهادی علوم و نیرو به مجلس رفته بود، در واکنش به تقاضای آمریکا مبنی بر گفتگو با رهبر کره شمالی گفت: مگر کره شمالی دیوانه است با شما مذاکره کند؟! وی گفت: «آمریکا میگوید ما اهل مذاکره نیستیم، ما اهل پیمان و تعهد نیستیم و اصول اخلاقی و بینالمللی را نمیشناسیم، حالا به یک کشور شرق آسیا میگویند بیا با ما مذاکره کن، مگر دیوانه شدهاند با شما مذاکره کنند؟» وی آب پاکی عدم مذاکره را روی دست آمریکاییها ریخت و گفت: «موشک را ساختهایم، می سازیم و خواهیم ساخت.»
اگر تحلیل عبرتآموز رئیس جمهور را از مذاکرات برجام بپذیریم، گفتگوی مجدد با آمریکا هم دیوانگی است و هم پیشنهاد دهندگان آن را می توان در شمار دیوانگان سیاسی به شمار آورد. حالا چرا این پیشنهاد در این مقطع زمانی مطرح شده است سرّ آن را در اظهارات اخیر ترامپ باید جستجو کرد که گفت: «معتقدم ایرانیها دوباره به مذاکره بازمیگردند و میگویند که میخواهند برای یک توافق دیگر مذاکره کنند.» از این بیان ترامپ میشود ایرانیهای مورد نظر او که کمی بیشتر از یکصد نفرند، چه کسانی هستند، چه سوابقی دارند، وزن سیاسی آنها چقدر است و موضع آنها چیست؟
ترامپ از آن سوی دنیا رفت به سنگاپور بدون هیچ دستاوردی در مذاکره با «اون» رهبر کره شمالی به واشنگتن برگشت، در حالی که تنها حرف جدی او در مذاکرات این بود که؛ پس از 70 سال خصومت با کره شمالی، سربازان خود را از منطقه میبریم و مانورهای نظامی را متوقف میکنیم.
تنها دستاورد ترامپ در این سفر همین جملهای بود که گفته؛ «ایرانیها به مذاکره برمیگردند»! این سخن وی باید یک رفرنس داشته باشد، رفرنس آن را جمعی از دیوانگان سیاسی که دستی در فتنه دو دهه اخیر داشته اند با چنین نامه ای باید تأمین می کردند.
تحلیل این دیوانهبازیها را میشود در روزگار فلاکت بار وضعیت کنونی رژیم صهیونیستی، هم در درون و هم در بیرون آن به درستی فهمید. حکام فاسد ایالت پنجاهم آمریکا یعنی اسرائیل غاصب در زیر ضربات خرد کننده مقاومت دست و پا میزند. انتفاضه بازگشت چون کابوسی خواب خوش را از آنها گرفته است. رژیم صهیونیستی در خطوط مرزی خود در غزه، لبنان و سوریه به شدت احساس خطر میکند. در کرانه باختری رود اردن با انفجار عظیم یک انبار باروت روبه رو است. رؤیای امنیت طلایی آنها بر باد رفته است. از امیدواری به گنبد آهنین چیزی باقی نمانده است. از مشروعیت سیاسی آنها در جامعه جهانی خبری نیست. همین چند روز پیش بود که مجمع عمومی سازمان ملل با 120 رأی موافق، 35 رأی ممتنع و تنها 8 رأی مخالف، جنایات رژیم اشغالگر قدس در کشتار فلسطینیان را محکوم کرد. گفتمان سازش افول کرده و پرچم گفتمان مقاومت روز به روز برافراشته تر
شده است. در این اوضاع و احوال چه کسی بهتر از دیوانگان سیاسی در ایران میتواند به صهیونیست ها یک نفس مصنوعی بدهد؟!
کافی است همین دیوانگان سیاسی به گزارش «سرویس تحقیق کنگره آمریکا» در مورد زرادخانه موشکی ایران تحت عنوان «سیاست خارجی و دفاعی ایران» نگاهی بیندازند و ببینند آمریکاییها از چه میترسند و آنها قرار است چه نگرانی ای را از حکام کاخ سفید و صهیونیست ها رفع کنند.
افکار عمومی آمریکا و رژیم صهیونیستی تحمل یک جنگ نظامی جدید را ندارند. بودجه دولت آمریکا کشش لازم برای تأمین هزینه های یک جنگ بیپایان را ندارد. شکستهای پی در پی رژیم صهیونیستی و نیز ارتش آمریکا در منطقه در لشکرکشی به عراق و افغانستان، روحیه ای برای سربازان آنها باقی نگذاشته است. ضمن اینکه این لشکرکشی ها اصلاً ارزش راهبردی ندارد. تنها سلاحی که آنها دارند مذاکره برای تحکیم تحریم است. سؤال این است؛ چرا یک مشت دیوانه باید خود را برای مذاکره مجدد و تحکیم تحریم ها هزینه کنند؟
مذاکره به خودی خود نه خوب است نه بد، بستگی به نحوه گفتگو، توافق و نتایج آن دارد، به شرطی که قدرت و تواناییهای خود را هنگام مذاکره روی میز بگذاریم. کره شمالی در حالی با ترامپ گفتگو کرد که موشکهای بالستیک با قابلیت حمل کلاهک های هستهای را روی میز گذاشت، نه زیر میز. نتیجه مذاکرات هم روشن بود؛ خروج سربازان آمریکا از شرق آسیا و توقف مانورهای نظامی واشنگتن در شبه جزیره کره!
امروز یک مشت احمق سیاسی میگویند در مذاکره برجامی بخشی از توانایی هستهای را دادید، بیایید در مذاکره پسابرجامی توانایی موشکی و بخشی از قدرت دفاعی کشور را هم بدهید، شاید دشمن دلش رحم بیاید و از خر شیطنت پیاده شود! نام این اقدام، نمایندگی منافع بیگانگان در داخل است. مردم به موقع در برابر این موضع ذلت بار، حرف خود را خواهند زد.