(26 تیر 97)
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار رئیس جمهور و اعضای هیئت دولت بر لزوم تهیه نقشه راه اقتصاد کشور برای برونرفت از مشکلات تاکید کردند. نقشه راه چیست و رهروان و اجراکنندگان این نقشه کیانند؟
1- نقشه راه اقتصاد کشور اجرای دقیق قوانین و مقررات اقتصادی است. در این قوانین بهبود فضای کسب و کار و تسهیل سرمایهگذاری مردم در حوزه اقتصادی و لزوم مبارزه پیگیر با مفاسد اقتصادی، حکیمانه پیشبینی شده است.
در این قوانین نحوه حمایت از تولید داخل و جلوگیری از واردات بیرویه به ویژه واردات کالاهایی که امکان تولید آن در داخل مهیاست پیشبینی شده است. هفته گذشته نوبخت معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان مدیریت و برنامه و بودجه 12 بسته پیشنهادی و اجرایی برای برونرفت از چالشهای موجود را ارائه داد. در این بسته های اجرایی آثار سناریوهای مختلف و تقسیم دستگاههای اجرایی برای مقابله با این سناریوها و نیز محاسبه آثار تحریمها روی بودجه عمومی دولت پیشبینی شده است.
همچنین در این بسته ها مهار و مدیریت نقدینگی و برنامه تامین انرژی در شرایط تحریم نیز دیده شده است.
واگذاری داراییهای مازاد دولت به مردم و تسهیل مشارکت عموم برای اجرای طرحهای عمرانی، از جمله تدابیر اجرایی است. ِ این بسته ها شامل قوانین و مقررات موضوعه ای است که قبلا به تصویب مجلس رسیده است. سوال این است دولت معطل چیست؟ چرا آنها را اجرا نمیکند؟
حرف اصلی مردم در این باره این است؛ «حرف بس است، عمل، عمل، حی علی خیرالعمل». حرف کلیدی مقام معظم رهبری هم همین بود که؛ «دولت به شرط انجام اقدامات لازم بر مشکلات فائق میآید.»
2- دولت باید بیش از پیش ارتباط خود را با مردم برقرار کند. رهبر معظم انقلاب در این دیدار فرمودند: «مسئولین باید به میان مردم بروند و با آنها ارتباط برقرار کنند، نقشه دشمن را برای مردم تبیین کنند.» یکی از موارد نقشه راه همین روشنگری برای مردم است که مردم بدانند در چه شرایطی هستیم و آیا دولت هم این شرایط را درک میکند؟ امروز بیش از هر زمانی نیاز به همصدایی مردم و مسئولین برای حل مشکلات احساس می شود. متاسفانه سفرهای استانی رئیس جمهور که یکی از راه های ارتباط دولت با مردم بود، متوقف شده است.
امروز مردم مشکلات مختلفی دارند، باید قبل از حاد شدن این مشکلات، مردم، مسئولین دولتی به ویژه رئیس دولت را در وسط معرکه حل معضلات و مشکلات، حاضر و ناظر ببینند. تلاشگری و کارآمدی را در حل قضایا شاهد باشند.
3- یکی از مسائل مهمی که رهبری در این دیدار مطرح کردند این بود که معطل برجام و تصمیمگیریهای اروپا نمانید. به نظر میرسد برخی هنوز امید دارند برجام برخی مشکلات کشور را حل کند. برجام یک سیاهچالهای است که هر چه در آن فرو رویم از درک مسائل و مشکلات کشور چه در حوزه داخلی و چه در حوزه خارجی دور میشویم. ایام، ایام پسابرجام است. برجام مرده به دنیا آمد و با بدعهدی آمریکا و اروپا باید آن را دفن کرد تا بوی عفونت آن دامن روابط خارجی را متعفن نکند.
نگاه راهبردی به شرق و ناامید شدن از غرب و اینکه آبی از سوی آنها گرم نمیشود، باید در نقشه اصلی راه دولت در سیاست خارجی جایی داشته باشد. وزارت خارجه باید دندان لق دادن امتیاز یک سویه به غرب و وعده نسیه گرفتن را بکند و اجازه ندهد آنها حتی جرأت کنند مطالبات قدیم خود را مطرح کنند تا چه رسد به مطالبات جدید که چیزی جز زیاده خواهی نیست. باید سیاست امتیاز نقد دادن و وعده نسیه گرفتن را برای همیشه به دیوار کوبید به گونهای که غرب در حسرت مذاکره مجدد با ایران بماند.
4- تغییر مدیران اقتصادی یکی از ضرورتهایی است که بخشی از پازل نقشه راه دولت را باید دربرگیرد. امروز تغییر وزرا یک مطالبه عمومی است تأخیر در پاسخ به این مطالبه عمومی خسارت های جبران ناپذیری دارد.
مردم باید با تصمیمهای درست دولت در تنظیم بازار و رونق تولید و از همه مهمتر برخورد با رانتخواران و مفسدان و اخلالگران در نظام اقتصادی، احساس آرامش و ثبات کنند. مردم باید بدانند این روزها در بازار ارز، سکه، مسکن و خودرو چه گذشته و چه کسانی با رانت اطلاعاتی بردند و خوردند و همچنان در حاشیه امن قرار دارند؟ مردم انتظار دارند به تعبیر امام (ره) خط ارتباط زالوصفتان بازار و دولت قطع شود و به توصیه رهبری با متخلفان در هر سطحی برخورد شود. حداقل برخورد قانونی دولت در این باره آن است که با بستن مالیات سنگین بر معاملات سوداگرانه حق مالیه عمومی و حق صیانت از بیتالمال را در این وادی ادا کند و فشار مالیاتی را بر طبقات ضعیف و متوسط جامعه و نیز تولیدکنندگان واقعی و کسبه جزء کم کند. دولت باید توانایی، کارآمدی و تلاشگری خود را در این معرکه نشان دهد.
5- درک درست از مسائل جهانی و تغییر معادلات قدرت به ویژه زلزلهای که در روابط دولتهای بزرگ سرمایهداری پدیده آمده، مهم است. جنگ تعرفهها بخشی از اندازه درجه ریشتر این زلزله را نشان میدهد.
ماه عسل روابط تجاری و اقتصادی اروپا با آمریکا، آمریکا با چین و کانادا به پایان رسیده است. زیرساختهای اقتصادی و رفاهی در آمریکا در حال فروریزی است و 44 میلیون گرسنه روی دست دولت گذاشته است. دولت آمریکا احساس میکند بیش از هر زمان نیاز دارد به درون نگاه کند تا جلوی جنبشهای ویرانگر اجتماعی را بگیرد. تئاتر کمدی موزیکالی را که ترامپ در صحنه داخلی و خارجی کارگردانی میکند و خودش بازیگر نقش اول آن است باید نشست و درست آن را دید و پیامهای آن را درک کرد. امروز نه از آن آمریکای سابق خبری است نه از روسیه تزاری و نه از اتحاد جماهیر شوروی خیالی، نه از اروپای مقتدر . تعامل سازنده با چنین جهانی آشفته و درهم ریخته که هر لحظه صدای فروپاشی آن به گوش میرسد مستلزم کارشناسی دقیق و درک صحیح و مطابق با واقع است. چنین درکی باید بخش مهمی از پازل نقشه راه دولت باشد. روابط با چین به عنوان یک قدرت بزرگ اقتصادی نوظهور نباید آن قدر شکننده باشد و هر از چندی نیاز به یک «چینی بندزن» داشته باشد. دولت باید یک سفیر باهوش و مقتدر با اختیارات کامل به پکن بفرستد تا نفوذیها در ارتباط راهبردی ایران با چین اخلال نکنند. رئیس دولت نباید از مواضع مقتدرانه در برابر آمریکا و اروپا پرهیز کند. راه مقابله با «تحریم» در دیپلماسی خارجی، «تهدید» غرب است. آنها باید از حضور ایران در منطقه بترسند و بدانند در صورت ادامه بدمستیهای تحریمی نه تنها تنگههای باب المندب و هرمز بسته می شود بلکه ممکن است در صورت شعلهور شدن خشم ملت ایران، برای همیشه منابع تامین انرژی جهان از این منطقه قطع شود.
دشمن باید بداند این بخش از نقشه راه، حرف آخر و اول ایران در مناقشات تحریمی است.