(8 مهر 97)
مجمع عمومی سازمان ملل امسال شاهد رونمایی از مواضع جدید آمریکا در مناسبات این کشور با جهان بود. نطق ترامپ در مجمع عمومی و سپس شورای امنیت سازمان ملل به تعبیر اصحاب رسانه در جهان و به تفسیر بسیاری از رهبران جهان، قلدرمآبانه، دیکتاتور منشانه، ابلهانه و زورگویانه بود. واکنش اولیه رهبران جهان به این مواضع، تمسخر توأم با تأسف بود. دستاورد ترامپ در نشست امسال چیزی جز انزوا و مورد تمسخر قرار گرفتن نبود. ترامپ پیامی جز تهدید، تحقیر و تحریم نداشت. مواضع او در حقیقت اعلام جنگ با همه دنیا بود. ترامپ از یک سو در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل می گوید: «آمریکا تسلیم یک بوروکراسی غیر منتخب و غیر پاسخگو در جهان نیست.» و همه مجامع جهانی از جمله خود سازمان ملل، شورای حقوق بشر سازمان ملل و دیوان بین المللی لاهه را نفی می کند.
از طرف دیگر در نطق خود در شورای امنیت سازمان ملل در نقش رئیس ظاهر میشود و با زیرپا گذاشتن قطعنامه 2231 و نادیده گرفتن دیدگاههای مخالف همین اعضای شورای امنیت می گوید: «هر کشوری سیاست آمریکا جهت مقابله با ایران را همراهی نکند، با مجازات های گسترده روبه رو می شود.» او به عنوان رئیس شورای امنیت سازمان ملل در اندازه شاکی، قاضی و محتسب ظاهر می شود و هیچ توضیح نمیدهد این سمت را چه کسی به او اعطا کرده است؟ وی با ایران فقط مسئله ندارد بلکه در نطق خود شمشیر را از رو بسته و با لغو یک طرفه پیمانهای خود با کشورها به ویژه شرکا و رقبای اقتصادی و با اخلال در نظم اقتصادی که آمریکا خود در جهان بانی آن بوده، اخلال می کند. جنگ تعرفه ها نمادی از این دعوا و معرکه گیری جهانی است. جنگ جهانی اول و دوم روی تقسیم جهان رخ داد. قدرتهای جهانی آن روز حدود و ثغوری را که برای تقسیم مرزهای قدرت بین خود ترسیم کرده بودند به توافق نرسیدند و با تحمیل یک جنگ ویرانگر و خانمان سوز، میلیونها نفر را به کام مرگ کشیدند و نابود کردند. میزان خسارت و تلفات این دو جنگ در تاریخ بشر بی سابقه و بیش از تمام تلفات جنگهای بشر تا آن زمان بوده است. امروز روح هیتلر در جسم ترامپ حلول کرده و حرفهایی می زند که ظهور فاشیسم در هزاره سوم را تداعی می کند. امروز مردم جهان می توانند صدای پای نازیسم را از نطق ترامپ در مجمع عمومی و شورای امنیت سازمان ملل به راحتی بشنوند و تصمیم بگیرند در کدامین سوی این نبرد قرار دارند. تمسخر ترامپ توسط رهبران جهان به نمایندگی از ملتهای خود در مجمع عمومی سازمان ملل این پیام را می رساند که ظهور فاشیسم به عنوان نئولیبرالها در آمریکا جمع ضدین است، این با فلسفه و منطق الهیون نمی خواند اما امروز سخنی از فلسفه و منطق در آمریکا نیست. انصاف باید داد رئیس جمهور کشورمان در افشای این چهره فاشیستی و این روحیه نازیستی، هم در ملاقات با رهبران جهان و هم در نطق روشنگرانه خود در مجمع عمومی سازمان ملل و از همه مهمتر در مصاحبه با رسانه ها در پایان سفر خود به نیویورک، موفق بود. موضوع مناقشه ایران و آمریکا فقط مشغله ذهنی دولتها و ملتهای جهان نیست. چالش آمریکا با اروپا، چین، روسیه و با دولت ها و ملتهای 5 قاره جهان است و برای هر یک از آنها با اتکا به قدرت فاشیستی خود در مسند شاکی، قاضی و محتسب حکم صادر می کند و آن را هم اجرا می کند! به حول و قوه الهی 40 سال است ملت ایران در برابر قلدرمآبی و رفتار زورگویانه آمریکا ایستاده است. 40 سال دیگر هم خواهد ایستاد تا این دیکتاتور جهانی را از تخت به زیر کشد. کارنامه نورانی رزمندگان اسلام و ایران نشان می دهد این کار، عملی است. این مقاومت جانانه در دیپلماسی خارجی، آمریکا را به دریوزگی انداخته است و آنها را به گدایی رای در مجامع جهانی کشانده است. وقتی که آنها از این التماس و گدایی نا امید می شوند با پررویی به تهدید و نیز خروج از این مجامع روی می آورند. دیپلماسی خارجی آمریکا امروز در نگاه جهانیان همچون پاندولی در مدار تمسخر و انزوا سیر و سلوک می کند. مقاومت ملت ایران در بُعد نظامی بزرگترین شکست نظامی آمریکا را در عراق، افغانستان، سوریه و یمن رقم زده است. به طوری که ترامپ در یک برنامه دراز مدت می خواهد یال و کوپال خود را از منطقه جمع کند و ببرد. نتیجه مقاومت در عرصه نبرد نرم نتیجه دو نبرد را در طی این دو دهه به نفع ملت ایران رقم زده است. در بعد اقتصادی امروز آمریکاییها در مقام اخلال در نظام اقتصادی ایران هستند، «تهدیدهای اقتصاد پایه» را تا مرز انزوای جهانی میخواهند عملیاتی کنند. دولت و ملت باید در برابر آنها بایستند و آرایش جنگ اقتصادی بگیرند. با شکل گیری این آرایش قطعاً شکست سختی به فاشیستهای آمریکا تحمیل می شود. چشم دولت و ملتهای جهان امروز در خفه کردن صدای نازیسم به ملت و دولت ایران است. به همین دلیل ترامپ به غیر از قارون های منطقه و رژیم صهیونیستی یار و یاوری ندارد.