(12 آذر 97)
کارنامه 40 ساله سیاسی انقلاب نشان میدهد که رجال سیاسی و مذهبی ایران سه گونه بودهاند؛ گونه اول رجالی بودهاند که آدم خود بودهاند و از کسی فرمان نمیبردند. این جماعت دچار بیماری خود بزرگبینی و خودشیفتگی شدند. خودشان امام و ولی خودشان بودند. ظاهر امر چنین بود که خود، فرمانده هستند و از کسی فرمان نمیبرند اما از اطرافیان خود با چند واسطه از اجانب فرمان میبردند. گونه دوم رجالی بودند که سرسپرده اجانب بودند و به فرمان استکبار عمل میکردند و در جانشان اسلام ریشهای نداشت، شیفته غرب و شرق عالم بودند، افکارشان ریشه در سمومات فکری مدرنیسم داشت.
گونه سوم رجالی بودند که با آنکه خودشان به لحاظ فکری و عملی کارنامه روشن و افتخارآمیزی داشتند، سرباز امام زمان (عج) و نایب او بودند و ولایت معصوم و نایب معصوم را به ولایت خودشان ترجیح میدادند. آنان با تکبر، عجب و خودشیفتگی فاصله زیادی داشتند، از شهوت شکم و زیر شکم و نیز از شهوت ثروت و قدرت پرهیز میکردند و خودشان را وقف مردم و انقلاب کرده بودند. آنها در صف شهادت ایستاده بودند و به آرزوی خود هم رسیدند. آنان که توفیق شهادت پیدا نکردند، هنوز منتظر روز موعود برای جانفشانی هستند.
گونه اول، خر قدرت و ثروت و مرتبت خود را از گلولای بحرانهای حوادث بیرون میآوردند، با آنکه در پادگان سیاسی کشور، کسی به آنها درجه سرهنگی و سرداری نداده بود، سرباز و سردار خود بودند. این جماعت عاقبت به خیر نشدند، دنیا و آخرت خود را بر باد دادند.
گونه دوم، مهر خیانت و وطن فروشی به پیشانی داشتند و دارند، تا وقتی که در حاشیه امنیتی در داخل بودند روزگار میگذراندند و وقتی مردم آنها را شناسایی میکردند یا لو میرفتند، یا به موطن اصلی خود در یکی از پایتختهای اروپایی و آمریکایی برای ادامه نوکری و سربازی اجانب میرفتند.
گونه اول و دوم، ادب و آداب مردم سالاری دینی را در جمهوری اسلامی به هم ریختند و پای اجانب را برای مداخله در امور داخلی ایران باز کردند. آنان استقلال، عظمت و شرف مردم ایران را به خطر انداختند و در جنگ نرم و سخت با دشمن همگرایی کردند. تکیه بر اجانب مستقیم و غیر مستقیم را پایه ارتقاء و رشد خود گرفتند. اگر ملت بخواهد از استقلال، امنیت، مصالح و منافع ملی صیانت کند، چارهای ندارد جز اینکه از رجال گونههای اول و دوم عبور کند و از رجال سیاسی و مذهبی گونه سوم در ساخت سیاسی کشور استفاده کند.
منزل ادب در سلوک روحی، اخلاقی و از همه مهم تر سلوک سیاسی فوق العاده
مهم است. اگر بخواهیم حق ادب در سلوک سیاسی را رعایت کنیم باید آداب الهی، حرام و حلال خدا را در قول، فعل و تقریر خود رعایت کنیم. احکام الله و رعایت حدود الهی باید ملاک سیاست ورزی و ممشای سیاسی باشد. در این حوزه با دو ولایت روبهرو هستیم:
1- ولایت فقیه 2- ولایت سفیه
ولایت فقیه دنباله حرکت انبیاء و اولیای الهی در طول تاریخ پس از غیبت بوده و ولایت سفیه همان راه شیطان، طاغوت و استکبار است.
التزام عملی به اسلام، احکام الهی و ولایت فقیه متضمن سلامت مردم سالاری دینی است و هر چه غیر از این باشد، سر از طاغوت برمیآورد.
هیزم تنور فتنه و نبرد نرم دشمن علیه اسلام و انقلاب را رجالی به اصطلاح سیاسی و مذهبی تدارک میبینند که التزام به اسلام و انقلاب و ولایت فقیه ندارند.
جایگاه شورای نگهبان در صیانت از جمهوریت و اسلامیت نظام فوق العاده مهم است و علت اینکه سرنوشت انقلاب اسلامی به سرنوشت انقلاب مشروطه و نهضت ملی دچار نشد، پذیرش و نهادینه شدن جایگاه الهی شورای نگهبان در جمهوری اسلامی است.
شورای نگهبان، هم از ورود قوانین ضد دینی و ضد اسلامی به قوانین کشور جلوگیری کرد و هم در احراز صلاحیتها تا آنجا که مقدور بود جلوی ورود نااهلان به خیمه مدیریت کشور را در اجرا و تقنین گرفت. کسانی که به این نهاد با بهانه و بی بهانه حمله میکنند، در حقیقت میخواهند این سد عظیم پاسداری از اسلام و پاسداری از جمهوریت نظام را بشکنند.
امروز روز تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی است. کسانی که در طراحی و تدوین قانون اساسی در روزهای نخستین پیروزی انقلاب از نخبگان و خبرگان امت مشارکت داشتند، انسانهای بزرگ، فهیم، دوراندیش و به ویژه از رجال بزرگ سیاسی و مذهبی کشور بودند. برخی از آنان به پاس این خدمت بزرگ، پاداش عظیمی از خداوند دریافت کردند و همانند سیدالشهدای انقلاب، شهید بهشتی به فیض شهادت نائل شدند. برخی از آنان که هنوز در میان ما هستند همانند رهبر معظم انقلاب و برخی از مراجع عظام و شماری از فقهای شورای نگهبان، بیش از چهل سال است که از جمهوریت و اسلامیت نظام دفاع میکنند و قانون اساسی دراین سالها کارآمدی و اتقان خود را در درستی نقشه معماری جمهوری اسلامی به خوبی نشان داده است.
به روح پرفتوح امام خمینی (ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی درود
می فرستیم که با نبوغ الهی و انقلابی خود مردانه بر اسلامی بودن نهضت ملت ایران ایستاد و با کمک یاران و شاگردان واقعی خود، هویت اسلامی ایرانی بزرگترین حرکت تاریخ معاصر را حفظ و آن را در سامانه حقوقی قانون اساسی جمهوری اسلامی نهادینه نمود.