(21 آذر 97)
رئیس جمهور در دیدار وزیر و مدیران وزارت راه، مسکن و شهرسازی گفته است: «اگر برجام باشد یا نباشد، باید برای مردم ترجمه شود که بودن آن چه قدر سود دارد و نبود آن چه قدر ضرر دارد؟» این حرف درستی است که هزینه و فایده برجام یک روزی باید برود در کوره حسابرسی، حسابداری و حسابدهی، تا معلوم شود با برجام چه قدر سود کردیم، چه قدر ضرر؟! رئیس جمهور تمام تخممرغهای خود را در سبد برجام گذاشته، که رئیس دیپلماسی کشور و رئیس بانک مرکزی میگوید دستاوردهایش تقریباً هیچ است، اما این فاقد یک اظهار نظر کارشناسی، فنی و بر اساس حسابدهی است. رئیس جمهور قبل از برجام گفته بود ما چیزی را امضا نمیکنیم مگر اینکه در همان روز همه تحریمهای ظالمانه اقتصادی لغو شود. بعد معلوم شد در همان روز و بعد از آن در زمان اوباما چنین کاری صورت نگرفته است. ترامپ که سرکار آمد با لگد به سبد تخممرغهای برجام، همه آنها را شکست و نه تنها تحریمها لغو نشد بلکه تحریمهای ظالمانه شدیدتری اعمال شد. لحن مقامات آمریکایی تندتر شد و حتی با پررویی اعلام کردند هدف تحریمها براندازی نظام است و ایرانیها نمیتوانند چهل سالگی انقلاب را جشن بگیرند، تحریمهای اقتصادی آنها را از پای در خواهد آورد.آنچه گفته شد تنها ترجمه کوتاهی از زیانهای برجام بود. براندازی نظام را حکام آمریکا در خواب خواهند دید، ملت ایران آن چنان مشتی بر دهان ترامپ خواهد کوبید که صدایش تا آن سوی اقیانوسها شنیده شود. برویم سراغ هزینه و فایده برجام؛ آنچه تاکنون گفته شده در باره خسارت محض برجام فاقد عدد و رقم است. نهادهای نظارتی به ویژه مجلس باید در این باره اظهار نظر کنند.
در دوران مذاکرات برجام یکی از طرفهای ثابت گفتوگوهای برجامی، وزیر خزانهداری آمریکا بود، این طرف میز کسی از وزارت اقتصاد، دارایی و خزانه داری کل کشور نبود که به رئیس جمهور بگوید هزینههای تعهدات برجامی چه قدر است؟
باید از خزانه داری کل، بازرسان قانونی و حسابرسان مستقل پرسید بر سر حساب سود و زیان و تراز 5 شرکت هستهای مندرج در پیوست شماره 3 قانون بودجه کل کشور چه آمده است؟ آواربرداری از حساب و کتاب این شرکتها که طی 20 سال گذشته سرمایهگذاری عظیمی در آنها صورت گرفته، به گونهای که ایران موفق به حضور در باشگاه هستهای جهان شد، معلوم خواهد کرد زیان حاصله از تعهدات برجامی چه بر سر مالیه عمومی آورده است؟
سکوت دیوان محاسبات، سازمان حسابرسی و سازمان بازرسی کل کشور به عنوان سه نهاد نظارتی در سه قوه نمی تواند سرپوش بر این زیان تاریخی بگذارد. فقط یک قلم این زیان، اکسید کردن 200 کیلوگرم اورانیوم 20 درصدی است که ارزش آن در بازار جهانی حد اقل 18 میلیارد دلار میباشد. برچیدن 14 هزار سانتریفیوژ، خروج 10 تن اورانیوم 5 درصدی و تبدیل آن به 3 درصد، انهدام قلب رآکتور اراک، تقلیل موجودی آب سنگین و کیک زرد، تنها بخشی از این زیان و خسارت محض است. آیا کسی هست از این خسارت محض با عدد، ترجمه ای دقیق ارائه دهد؟!
دهها دانشمند جوان و برجستگان علمی در کشور بدون کمترین کمک از دنیا در فاصله کوتاهی کشور را به یک قدرت هستهای تبدیل کردند. مردم هم از بودجه مملکت هزینه آن را پرداخت کردند. دولتهای گذشته همچون نماینده مردم بودند، به آن رضایت دادند. اما رئیس دولت یازدهم و دوازدهم سخاوتمندانه آن را بر اساس یک تعهد یک سویه بر باد فنا داد و در ازای آن قرار بود تحریمهای بانکی برداشته شود.
اما رئیس دیپلماسی ما میگوید ما در لندن اجازه نداریم یک حساب بانکی داشته باشیم و نمیتوانیم یک دلار را در بانکها بر اساس همین برجام جابهجا کنیم.
ما جان پاک چهار جوان دانشمند هستهای را برای چنین دستاوردی هزینه کردیم و آنها به شهادت رسیدند. صدها دانشمند ایرانی حاضر شدند با جانفشانی، دستاوردهای هستهای را حفظ کنند اما آقای روحانی کرکره فعالیت هستهای را پایین کشید و هنوز هم از فایده برجام بی هیچ دلیل و سندی سخن میگوید.
دولت نهم و دهم که این دستاورد عظیم را به دست آورد مورد شدیدترین تحریمها از جمله تحریم نفت بود اما در همان دوره به اعتراف رقبای خود پرفروشترین دوران تاریخ فروش نفت را داشتیم. هم قیمت نفت بالا بود، هم فروش آن با
دور زدن تحریمها تضمین شده بود.
اما پس از برجام باید برای فروش نفت به گدایی سه دولت اروپایی برویم و هنوز معلوم نیست حاضر به خرید نفت هستند یا نه؟! عدد و رقم این خسارت با برجام و بدون برجام را باید دیوان محاسبات، سازمان حسابرسی و سازمان بازرسی کل کشور بدهند. حالا رئیس جمهور در همین نشست با اهالی وزارت راه میگوید: «اگر FATF باشد هزینه 20 درصد ارزانتر است. کسی که علیه FATF شعار میدهد باید هزینهاش را بدهد. کسی گوشهای نشسته میگوید این قرارداد امضا شود اسلام از دست میرود، ای کاش اسلام را میفهمید و چنین حرفی را نمیزد.» آقای روحانی نظیر همین حرفها را در مورد برجام هم میزد اما نمیخواهد پای میز حساب و کتاب حاضر شود و هزینه برجام را در گزارش های رسمی نه محرمانه نهادهای نظارتی به نظاره بنشیند. در برجام دعوا و سخن اصلی در اصل گفتوگو و توافق نبود. سخن این بود که شما تعهد میدهید و به آن عمل میکنید و هزینه برای کشور ایجاد میکنید اما دشمن به تعهد عمل نمیکند و شما حاضر نیستید عمل به تعهدات را متوقف کنید. در FATF هم هزینه میکنید بدون اینکه کمترین درآمدی داشته باشید. تمام اسرار کشور در مورد مبادلات پولی و مالی و تراکنشها را به دشمن دادید تا آنها نحوه دور زدن تحریمها را کشف کنند و با آنها مقابله کنند بدون اینکه کمترین سرویسی به ما بدهند.آقای روحانی طوری حرف میزند که گویی آن طرف یک سری معطل هستند ما FATF را قبول کنیم، به ما سرویس بانکی بدهند. این خیالات در مورد برجام هم بود، بعد در عمل معلوم شد «توهمی» بیش نیست و به آنها نمیتوان ذرهای اعتماد کرد. آنها فقط میگیرند، چیزی نمیدهند. در قصه برجام 6 قدرت جهانی پای آن را امضا کردند اما به راحتی زیر آن زدند، حالا در FATF اصلاً طرف ما کیست که یقه او را بگیریم و بگوییم چرا به تعهد خود عمل نمیکنید؟ سخن آخر اینکه کسی تا کنون نگفته اگر FATF را بپذیریم اسلام از دست میرود، اگر قرار بود از دست برود با همان برجام از دست میرفت. اما در مورد اینکه اسلام چه میگوید، قطعاً جایگاه رئیسجمهور در قانون اساسی این نیست که او برای اسلام تعیین تکلیف کند، شورای نگهبان و 6 فقیه آن میتوانند بگویند چه قانونی یا تعهدی اسلامی است، چه قانونی یا تعهدی اسلامی نیست و با احکام اسلام مغایرت دارد. ای کاش رئیس جمهور قدری در مورد قاعده فقهی «نفی سبیل» فکر میکرد و با تصمیمات نادرست در برجام و در FATF و کنوانسیونهای جهانی این قدر سنگ تصویب آنها را به سینه نمیزد. راه باز کردن برای سلطه اجانب و دادن تعهدات یک سویه و بدون اخذ کمترین امتیاز از دشمن، در کارنامه دولت باقی میماند و حساب و کتاب آن از منظر افکار عمومی پنهان نمی ماند.