(15 اسفند 97)دو دهه پیش توفیقی بود با وزیر اطلاعات وقت ملاقاتی داشته باشم قرار بود به او بگویم چرا این قدر اطلاعات را حبس میکنید. قدری آن را بیرون بدهید تا مردم بدانند اوضاع در قلمرو محرمانهها و فوقسریها چگونه است. در همین اندیشه بودم که خدمتکاری وارد شد و دو کلاسور بزرگ و سنگین روی میز گذاشت و رفت. روی آن نوشته بود؛ «منابع سیا» در تهران. این پرونده نشان میداد که جاسوسان سیا در تهران چه میکنند و آنها زیر ضربه و چکش دستگاه اطلاعاتی هستند و اوضاع زیر نظر و کنترل به اصطلاح بچههای بالاست.
بخش مستند «ایستگاه پایانی دروغ» نشان داد که اوضاع اپوزیسیون در خارج رصد میشود، کنترل میشود و حتی هدایت هم میشود. این مستند در یک کلام، اندازه و قد و قواره اپوزیسیون را نشان داد. اپوزیسیون امروز از پیری، فرسودگی، بیاعتمادی، بیسوادی، پشتهمزنی تشتت و تفرق و بالاخره از ضعف اطلاعات رنج میبرد. آنها با چند دانه اطلاعات، در تور قرار میگیرند
و آنقدر احمق هستند که نمیتوانند از چند و چون آن سر در بیاورند. آنها در اندازه و وزن خود البته بیراهه نمیروند و قبول دارند که مثلا رضا ربع پهلوی که پدرش یک امپراطوری ۲۵۰۰ ساله را با مشت محکم ملت ایران مجبور شد واگذار کند، حتی به درد یک بخشداری به وسعت دورقوزآباد هم نمیخورد. درجه همگرایی آنها به قدری است که اگر به قدرت برسند همان روز اول همدیگر را دار میزنند و یک میلیون نفر را میکشند. این مستند نشان داد جمع جبری آنها کمتر از تعداد انگشتان دو دست است. آنها در اوهام و خیالات خود به سر میبرند. انگارههای ذهنی آنها با واقعیتهای جامعه امروز و فهم مردم و نیز از زمانی که در آن به سر میبرند، از زمین تا کهکشان راه شیری است.
این مستند علاوه بر اینکه قد و قواره اپوزیسیون را نشان داد، قد و قواره سرویسهای اطلاعاتی آمریکا انگلیس و فرانسه و برخی شرکای منطقهای آنها را نیز فاش ساخت. آنها سرشان با کوروش دوم، احمد سوم و… گرم است.
دلم برای سرویس اطلاعاتی فرانسه سوخت هنگامی که «نیما زم» را با اسکورت به جایی میبردند که او با زمزمه اطلاعاتی داشته باشند. یک منگل آنجا نبود به آنها بگوید این «گامبو» ارزش جابهجایی با این خدم و حشم را ندارد.
اینکه قدرت اطلاعاتی ایران تا کجاست و فراتر از مرزها چه جغرافیایی را در برمیگیرد، خیلی پنهان نیست. از نفوذ ساده به یک جریان اپوزیسیون گرفته تا نفوذ در کابینه رژیم صهیونیستی و استخدام یک وزیر آنها، بعد دربرگیری دارد. بخشی از اقتدار ملی را باید در حوزه نفوذ و تسلط اطلاعاتی و امنیتی دید.
آمریکا، فرانسه و انگلیس دلشان به چند آدم تبهکار، فاسد و آلوده به ورق و عرق گرم است که دنبال شهوات خودشان هستند. هر چه پول میگیرند خرج همین چیزها میکنند. آنها سالانه میلیونها دلار خرج این جماعت میکنند. در این توهم روزگار میگذرانند که با رقاصی سیاسی و صدای گربه درآوردن میشود یک انقلاب را به زانو در آورد. ۴۰ سال است خود را معطل یک مشت پیرو پاتال کردهاند و با یک ملت که با همه جان و دل و سرمایه خود پای انقلاب اسلامی ایستادهاند، میجنگند و هیچ نتیجهای هم نمیگیرند. دشمنان نظام این احمقها را دوست داشتنی میدانند چون دستشان به جایی بند نیست تا عقدههای شکست خود را وا کنند. با این قد و قواره اپوزیسیون در ۴۰ سال دوم و گام دوم انقلاب، اثری از آنها باقی نخواهد بود. انقلاب به زودی شاهد فتوحات بیشتری خواهد بود. ان شاء الله.