(13 مرداد 98)
اینکه ترامپ کیست؟ آدم و عالم میدانند او جرثومه فساد سیاسی و اخلاقی است. او نماد تمام عیار فساد اخلاقی در نظام سیاسی آمریکاست. او یک پدیده سیاسی در نظام سیاسی آمریکا است. این پدیده را باید شناخت و مطابق آن دیپلماسی خارجی کشور را نسبت به دشمنترین دشمنان نظام تنظیم کرد. اینکه ترامپ فاسد و مفسد است مهم نیست. مهم این است که طراحان پیام سیاست در سپهر سیاست آمریکایی از این پدیده سخن از یک مکتب سیاسی به نام ترامپیسم به میان آوردهاند.
حال باید دید ترامپیسم چیست؟
ترامپیسم یعنی دیوانگی در سیاست و خود را به دیوانهبازی زدن اما عاقلانه در صیانت از منافع ملی عمل کردن!
ترامپیسم یعنی بدقولی، بدعهدی و بدقلقلی!
ترامپیسم یعنی هیچ قول و قرار قبلی حکام آمریکا مهم نیست مگر اینکه نانی از آن در سفره سرمایهداران طماع آمریکا باشد.
ترامپیسم یعنی تا سر حد جنون دروغ گفتن به طوری که مخاطب یقین کند، آن دروغ ها راست است.
ترامپیسم یعنی دست روی ماشه هستهای برای ترساندن رقیب، اما روز نبرد و هماوردی جرئت حتی شلیک یک گلوله را نداشتن.
ترامپیسم یعنی ندادن حتی یک سنت هزینه نظامی.
ترامپیسم یعنی شلیک همه خشاب تهدید و تحریم اقتصادی روی حریف ولو دوستان و همپیمانان.
ترامپیسم یعنی تهدید دولتها و ملتها به براندازی.
ترامپیسم یعنی تهدید جدی تمام عیار فرهنگی که همه عزت و عظمت و شرافت فرهنگی ما را تهدید میکند.
ترامپیسم یعنی دولت آمریکای بیروتوش عریانتر از همیشه.
ترامپیسم یعنی هتاکی و فحاشی حتی به دوستان و همپیمانان.
به راستی آیا با این دولت و رئیس آن میشود مذاکره کرد؟
اگر مذاکره شود میشود، توافق کرد؟ اگر توافق شود، میتوان اعتماد به اجرای آن داشت؟
اوباما که ظاهرا مؤدب و با نزاکت بود از همان فردای توافق زد زیر همه عهد و پیمان خود و تحریمهای ایران را تمدید کرد. این مردک که در کاخ سفید جاخوش کرده خودش به طور جدی فریاد میزند؛ «من به هیچ توافقی حتی با دوستان و نیز توافق خودم با کسی پایبند نیستم».
شنیده شد در سفر اخیر ظریف به نیویورک ترامپ یک پیشنهاد شیرین، فریبنده و وسوسهانگیز توسط کسی که فکر میشد دلخوشی از ترامپ ندارد و از مقامات کنگره بود مطرح کرد و ظریف آن را رد کرد.
دستگاه دیپلماسی کشور میداند امروز با چه جانورانی در کاخ سفید رو بهرو است. اما برخی هنوز امید دارند آمریکاییها دست از فریبکاری بردارند و به عهد و پیمان خود عمل کنند. اگر میخواستند عمل کنند اصلا نیازی به گفتوگو و مذاکره و توافق نیست. توافق حاضر است، امضای 6 قدرت جهانی پای آن خودنمایی میکند. 16 سال روی این توافق در دو سه دولت آمریکایی و اروپایی چانهزنی شده است. دیگر جایی برای گفتوگو، مذاکره و توافق باقی نمانده است. تنها چیزی که باقی مانده بدون گفتوگو و بدون مذاکره عمل به تعهدات طرف ما در برجام است. حتی گفتوگو برای چگونگی اجرا هم مسموع نیست.
تحریم وزیر خارجه ما که همواره بر طبل گفتوگو و مذاکره میکوبید و فکر میکرد با یک مشت دیوانه و ابله میشود توافق کرد، آخرین میخ بر تابوت گفتوگو است. تحریم ظریف یعنی خروج آمریکا از دیپلماسی مذاکره!
علیرغم این رفتار احمقانه، هنوز کسانی در کاخ سفید حضور دارند و معتقدند؛ فشار اقتصادی به ایران موجب دو قطبی جنگ- مذاکره میشود. محصول این دو قطبی آشوب و اعتراضات مردمی است و میل به مذاکره را افزایش میدهد.
اکنون به این نتیجه رسیدهاند، شیپور جنگ نواخته نمیشود. چون حالش را ندارند. مذاکرهای هم در کار نیست چون ایران معتقد است با دیوانه نمیشود گفتوگو کرد. اما پرچم «مقاومت» برافراشتهتر از همیشه در اهتزاز است و ضربات مقاومت پیدرپی بر دشمن فرود میآید و مردم گفتمان مقاومت را برای استیفای حقوق خود پذیرفتهاند.
تحریم وزیر خارجه ما نقطه اصلی استیصال آمریکا در برابر سیاست خارجی انقلابی جمهوری اسلامی است. همه راهحلهای تهدید، تحریم وتحقیر در کاخ سفید به بن بست رسیده است. بزک کنندگان چهره آمریکا در ایران نمیدانند با پدیده تحریم ظریف چه کنند؟ چهره کریه آمریکا تنفرانگیزتر از هر روز در برابر مردم ایران و مردم جهان ظاهر میشود و هیچ فرد و جریانی نمیتواند آن را گریم کند.
ترامپیسم در غرب در حال گسترش است. ظهور بوریس جانسون در لندن و مونگولنمایی او در سیاست داخلی و خارجی درست نسخه ترامپ در واشنگتن است. وزارت خارجه باید فاتحه گفتوگو با غرب را بخواند و دریچههای بزرگتری برای تحکیم روابط باشرق بهویژه روابط راهبردی با چین، روسیه و هند باز کند. اگر گفتوگو را نتیجهبخش میدانید آن را در شرق جستوجو کنید.