(12 آذر 98)
نتانیاهو رئیس دولت معلق رژیم صهیونیستی در اوج فتنه 88 هنگامی که سران فتنه به مرحله مسجدسوزی و قرآنسوزی روی آوردند، گفته بود؛ «اینها سرمایه بزرگ اسرائیل در داخل ایران هستند.» بیانیه خاتمی، موسوی و کروبی و پیش از آن بیانیه 77 اصلاحطلب روسیاه در حمایت از اشرار و جریان آشوب را در یک کلمه میشود تحلیل کرد و آن اینکه ورشکستگی سیاستهای تجاوزکارانه آمریکا در ایران به جایی رسیده که آنها دارند از «سرمایه» میخورند.
به قول یک پژوهشگر روسی «اندره کوروبیکو»، ما گرفتار یک جنگ هیبریدی هستیم، جنگی که آمریکاییها در 8 لایه با ما درگیر هستند.
لایه دیپلماسی، لایه اطلاعاتی و تبلیغاتی، لایه سایبری، لایه نظامی، لایه اقتصادی، لایه نیروهای ویژه و بالاخره لایه حمایت از نابسامانیها و شورشهای محلی!
آمریکایی ها در طول حیات خود که درگیر با ملتهای مظلوم و ستمدیده بودند، تاکنون درگیر چنین جنگی نبودند. 40 سال نبرد بیامان آمریکا با ملت ایران چیزی جز خفت و خواری و شکست و ناکامی برای آنها به دنبال نداشته است. آنها در ایران با یک نظام مردمسالار و مستقر روبهرو هستند. آنها در ایران با یک ملت دلیر، جسور و بصیر مواجه هستند که از یک رهبری الهی و هوشمند برخوردار است. رهبری که از تهدید، فرصت و از شکست، پیروزی میسازد. رهبری که جوهره بیداری خود را در بحرانها نشان داده و با توکل به خدا و اطمینان از آگاهی و بصیرت ملت، مدام به دشمن سیلی میزند.
وزیر جنگ رژیم صهیونیستی اخیرا گفته؛ «ایران با قطع اینترنت، سربازان ما را در این کشور خلع سلاح کرد.»
معلوم میشود رژیم صهیونیستی علاوه بر «سرمایه» در ایران «سرباز» هم دارد. همانها که با شرارت و بیرحمی به اموال مردم و اموال عمومی آسیب رساندند و از پشت به مردم و حافظان امنیت شلیک کردند و کار را به آتش زدن مسجد و قرآنسوزی رساندند.
یک جماعتی از اصلاحطلبان هستند که پنهان نمیکنند جرج سوروس، طراح و مجری انقلابهای مخملی بر آنها «ولایت» دارد. موسوی که در فتنه 88، اردشیر امیر ارجمند مشاور خود را ولی خود میدانست، پای در وادی نفاق و حمایت از کفر و شرک جهانی گذاشت و سوابق و خدمات خود به انقلاب را به آتش کشید، اکنون بیشرمانه از همان قرآنسوزانی که در عاشورای 88 «مردان خداجو» نامید، حمایت میکند. کروبی هم که آرای او در انتخابات 88 کمتر از آرای باطله صندوقها بود، با پررویی واقعیت حمایت آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی را از اشرار نفی میکند و میگوید؛ «ریشه حوادث اخیر را باید در درون جست و نه آن سوی آبها»!
اینان «حق قمهکشی» برای اشرار قائلند و جنایات آنها را نادیده میگیرند و مرزی بین معترض با آنها قائل نیستند. این افراد همانها هستند که در سه فتنه 78 و 88و 96 در مرز «بغی» و «حرب» با نظام حرکت کردند و گاهی با «خروج از حاکمیت» و گاهی هم با «خروج بر حاکمیت»! نام این جماعت به عنوان روسیاهترین رجال سیاسی معاصر در تاریخ کشور ثبت خواهد شد.
اینکه بساط آشوب 48ساعته جمع میشود، اینکه در بیش از هزار شهر هیچ تجمع و شرارت و مخالفتی با طرح افزایش قیمت بنزین صورت نگرفته، تنها در نقاطی که رژیم صهیونیستی «سرمایه» و «سرباز» داشته، فتنه خود را نشان داد، برای دستگاههای قضائی و امنیتی و حتی برای دشمنان نظام میتواند یک علامت و هشدار باشد.
در روز روشن شبیه قطاعالطریق جلوی ماشینهای مردم را میگیرند و آنها را با چاقو و قمه و سلاح کمری تهدید و مجبور به اعتراض میکنند. مغازههای مردم را غارت میکنند و آنها را به آتش میکشند،به سوی مردم و نیروهای حافظ امنیت شلیک میکنند، حتی به اماکن مقدس، مسجد و حوزههای علمیه حمله میکنند و بیمحابا آدم میکشند، اسم آن را میگویند «اعتراض»! یک جماعت ابله مثل همین سران فتنه میآیند وسط و میگویند از «حق اعتراض» دفاع
می کنیم! کدام «حق اعتراض»! آن وقت تمامقد ترامپ و پمپئو و ماکرون و... از این «حق» دفاع میکنند.
آمریکاییها در جنگ هیبریدی میخواهند ویترین «حکومت» و «نظام» را به هم بریزند. در عراق و لبنان این کار را کردند. دولت، ویترین و دکور بیرونی یک نظام است. رژیم صهیونیستی اکنون دچارچنین معضلی است. انتخابات و رقابت لب به لب در سرزمینهای اشغالی، دولت نتانیاهو را منفعل و منعزل کرده است. آنها همین بساط هرج و مرج و بیدولتی را در خط مقاومت بهویژه در ایران دنبال میکنند.
بیکفایتی و ناکارآمدی دولت را میتوان با «نظارت» و «هدایت» و «اعتراض قانونی» علاج کرد، اما بیدولتی و هرج و مرج و بیحساب و کتابی؛ به هم خوردن امنیت و اقتدار ملی را به دنبال دارد. آنها که به دروغ به همین دولت رای دادند و خود را حامی صف اول آن میدانستند، در این وادی، دولت را تنها گذاشتند و در صفبندی جلاد و شهید، جانب جلاد را گرفتند و مثل سال 78 و 88 کنار آمریکا و استکبار جهانی ایستادند و به ملت خود پشت کردند.
یکی از دلایل عصبانیت آنها و اربابانشان این است که این طرح متکفل آن است که یک نمکی روی سفره سه دهک پایین جامعه که نه ماشین دارند و نه از یارانه بنزین، بهرهای دارند، پاشیده میشود و به نوایی میرسند. همانها که در ایام انتخابات وعده میدادند که اگر ما بیاییم، نفری 200 تومان، 250 تومان به یارانهها اضافه میکنیم! آمریکاییها میگویند این طرح لشکر قابلمه بهدستها را علیه نظام متوقف میکند. نوکران آنها در داخل همین را پذیرفتهاند. این به معنای آن نیست که این طرح کاستیهایی ندارد. قرار بود دولت کاستیهای آن را برطرف کند و آسیبی که به قشر متوسط جامعه میرسد را ترمیم نماید که نکرد، اما بدنه دولت مصمم است در حد توان این آسیب را جبران کند. با نشستن اولین پرداخت یارانه بنزین به حسابهای مردم توسط همین دولتی که پرداخت یارانه را مصیبت و روز پرداخت را روز عزا میدانست، یک آرامش نسبی در کسانی که در منافع این طرح تردید داشتند، پدید آورد. بهزودی پس از پایان هیاهوها و جنجال رسانهای دشمن، مشخص خواهد شد اجرای این طرح یک گام برای اجرای عدالت و کم کردن فاصله طبقاتی و رسیدگی به سفره مردم بوده است.
برگردیم به مبحث اول، این سؤال که چرا دشمن در این مرحله از «سرمایه» میخورد را باید یک پیروزی بزرگ در نبرد نرم سوم و موفقیت در جنگ نیمهسخت با استکبار جهانی دانست، همانطور که رهبری فرمودند: «ملت بار دیگر عظمت خود را نشان داد و توطئه خطرناکی را نابود کرد» و نیز فرمودند: «در جنگ نرم همچون یک شطرنجباز ماهر همیشه باید یک قدم از دشمن خود جلو بود».
ملت با قیام سراسری خود نشان داد یک قدم از دشمن در خنثی کردن توطئهها جلو است. سران فتنه نشان دادند همچنان لنگلنگان پشت سر دشمن با آنها راه میآیند و همزبانی میکنند. مردم سراسر کشور در قیام تاریخی خود نشان دادند برای اشرار «حق قمهکشی» قائل نیستند، اما سران فتنه یا بهتر بگوییم سربازان و سرمایههای رژیم صهیونیستی در ایران برای اشرار «حق قمهکشی» قائل هستند. بیانیه آنها نشان میدهد در غم از دست دادن آنها عزادارند.