(17 دی 98)
مردم تهران یک روز بهیادماندنی را در تاریخ ایران به ثبت رساندند. مردم تهران به تکریم و تعظیم فردی قیام کردند که امام خامنهای در نماز بر پیکر مطهر او سه بار به نمایندگی از کل ملت ایران و ملتهای منطقه فرمودند:
«اللَّهُمَّ إِنَّا لَا نَعْلَمُ مِنْهُ إِلَّا خَیْرا».
رسانهها از مردم تهران یک سیمای متفاوت به جهان مخابره کردند. تهران در قاب دوربین خبرگزاریهای جهان فقط تصویر قیام و قیامت یک سرباز بود. تهران به خونخواهی سردار سلیمانی بپا خاست.
به جرئت میتوان گفت تهران پس از تشییع امام(ره) و نیز روز ورود ایشان به وطن، چنین جمعیتی را به خود ندیده بود. میلیونها تن از مردم در امالقرای اسلام، تهران، از میدان امامحسین(ع) تا میدان انقلاب و از میدان انقلاب تا میدان آزادی و خیابانها و میدانهای اطراف به طور فشرده تمامقد ایستاده بودند تا از رشادت، پهلوانی، تواضع و فروتنی سیدالشهدای مقاومت اسلامی تجلیل کنند. فریاد مرگ بر آمریکای این جمعیت میلیونی، کاخهای ستمگران را در منطقه به لرزه درآورده بود. تاریخ ایران و جهان هیچگاه در خاطره خود سراغ ندارد یک ملت به احترام یک سرباز شهید، با این گستره میلیونی اینگونه ایستاده ادای احترام کند.
چهرههای مصمم و غرورآمیز دیدنی بود. هرکس در گوشه چشمش «نمی» از اشک به عنوان ابراز ارادت داشت. اشک، اشک و اشک، زبانی که هرگز دروغ نمیگوید. مردم آمده بودند تا از نماد مبارزه با تروریسم جهانی تقدیر کنند.
جهان مبهوت این قیام و قیامت مردم تهران بود. البته همین بهت و حیرت قیام و قیامت ملت ایران این روزها حکایت از شکلگیری یک همبستگی ملی و اتحاد پولادین اقشار مختلف دارد. بدرقه شهدا در نجف، کربلا و کاظمین مقوم اتحاد ملت ایران و عراق شد.
باید این غنیمت بزرگ که حاصل خون شهدای مقاومت بهویژه سیدالشهدای مقاومت اسلامی، سردار سپهبد شهید قاسم سلیمانی است، پاس داشت و اجازه ندهیم اغیار آن را مخدوش کنند.
دومین روز عزای شهید حاجقاسم سلیمانی بود که در فضای مجازی بخشی از وصیتنامه او دست به دست میچرخید. او در وصیت خود نوشته روی قبرم بنویسید «سرباز، قاسم سلیمانی»!
امروز در اندیشکدههای نظامی جهان بحث و بررسی روی تاکتیکها و راهبردهای جنگی فردی است که از او به عنوان «ژنرال» یاد میکنند. حاجقاسم سلیمانی مدارج نظامی را از سربازی شروع و تا آخرین درجه یعنی سپهبدی را طی کرد، اما هنوز خود را یک «سرباز» میدانست. سرّ این «دانسته» چیست؟
سربازی یعنی سرسپاری. این سرسپاری یا باید به «الله» باشد یا به «شیطان». ملت ما سرسپار الله است و از سرسپاری به شیطان ابا دارد. آمریکا شیطان بزرگ است. از همان زمانی که ما شعار، ما همه سرباز توایم خمینی سر دادیم، عدهای با وقاحت تمام سرسپاری به شیطان بزرگ را فریاد زدند و به عضویت منافقین و سرویسهای سیا و جریانهای الحادی درآمدند. 40 سال است این صفآرایی در نبرد نرم و سخت در ایران و منطقه وجود دارد و نتایج نبرد همیشه با غلبه و پیروزی سربازان ولایت بوده است.
هیچ ارتشی در جهان نه در عصر ما و نه در اعصار گذشته نمیتواند سربازی در تراز حاجقاسم سلیمانی به تاریخ نشان دهد. کسی که در مرتبت سپهبدی خود را سربازی کوچک برای ملت بداند.
پاکی، اخلاص، تواضع، شجاعت و مهربانی در فعل و قول او موج میزد. مردم این را میفهمند و درک میکنند. ارتش و سپاه ایران هزاران سرباز در تراز قاسم سلیمانی دارد.
شهید حاجقاسم سلیمانی سرباز واقعی امام، رهبری و ولایت بود و به این افتخار میکرد. شهید حاجقاسم سلیمانی سرباز همین ملت قهرمان بود که با دلیری و اقتدار در برابر آمریکا سینه سپر کرد و از بذل جان خود دریغ نداشت. ذرهای در چهره و نگاه او تفاخر، تکبر و خودبزرگبینی وجود نداشت. او سرباز سرافراز اسلام در ایران بود، اما همیشه سربهزیر بود. این تواضع و سربهزیری، او را به نقطهای از اوج رساند که امروز دل هر ایرانی، عراقی، سوری، لبنانی، یمنی، افغانستانی، پاکستانی و هر مسلمان آزادهای در جهان اسلام و... برای او میتپد و نام و یاد او را زنده نگاه میدارد.
هنوز مردم ما و مردم منطقه و جهان نمیدانند او چه شرّی را از سر بشریت دفع کرده است. اعدامهای دستهجمعی، سر بریدنهای قساوتآمیز و سر به نیزه کردن شنیع که در فضای مجازی، داعش برای ایجاد رعب و وحشت میپراکند، به خاطر شنیع بودن، کامل دیده نشد. ستم داعش در اسارت زنان و تجاوز به نوامیس ملتهای عراق وسوریه و به حراج گذاشتن آنها در بازار به عنوان برده، کمر پاسداران واقعی حقوق بشر و حقوق زنان را شکست.
حاجقاسم سلیمانی قهرمان پیروز مبارزه با داعش است که وحشیگریهای آنان بدتر از قوم مغول و خونخواران قدیم و جدید تاریخ بشر بود.
این که امروز از هر تیره و طایفهای و از هر سلیقه و حوصلهای در غم از دست دادن حاجقاسم، عاشقانه اشک میریزند، ادراک مقام فداکاریها و جانفشانیهای اوست.
او بود که خیابان به خیابان و کوچه به کوچه و بیابان به بیابان به دنبال جنایتکاران تروریست داعش در شهرهای سوریه و عراق بود و آخر سر، او بود که ختم غائله داعش را در جهان اعلام کرد. او تروریسم را در منطقه نابود کرد. امروز دولت آمریکا و برخی دولتهای اروپایی در قامت زشت تروریسم ظاهر شدهاند و میخواهند جای گروههای تروریستی در منطقه را پر کنند.
حیات حاجقاسم سلیمانی به ممات تروریسم ختم شد. شهادت غرورآمیز او هم به دفن حضور آمریکا و ناتو در منطقه منجر خواهد شد. حاجقاسم سلیمانی مظهر غرور، عظمت و اقتدار ملت ایران است. نام او با امنیت ملی ما و امنیت منطقه مترادف است. کسانی که دارای زندگی امن هستند، به حاجقاسم سلیمانی مدیون هستند و این دین را باید ادا کنند.
با شهادت شهید بینالملل اسلام، حاجقاسم سلیمانی عضوگیری در سپاه قدس شتاب میگیرد. امروز سپاه قدس، علمدار آزادی قدس شریف در جهان اسلام شناخته میشود. هر کس که در سر آرزوی آزاد کردن قبله اول مسلمین دارد، عضو سربازخانه و پادگان سپاه قدس است. به قول اسماعیل هنیه، شهید سلیمانی، شهید قدس است.
اولین پاسخ سخت ملت ایران، ملت عراق و ملتهای منطقه به آمریکا و اذنابش همین حضور ده ها میلیونی مردم در تشییع، تکریم و تعظیم شهید قاسم سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس و همراهان این دو شهید بزرگوار است که در قاب دوربینهای خبری جهان و صفحات اول روزنامهها ثبت و ضبط شده و میدرخشد، قیامتی که در این پاسداشت و حضور به پا شده است حکایت یک خیزش منطقهای و جهانی علیه مظالم استکبار و استبداد جهانی به رهبری آمریکا میکند. گفتمان مقاومت فعال امروز به عنوان یک گفتمان مسلط در ملتهای اسلامی و عامل شتابزای بیداری اسلامی خودنمایی میکند. آمریکا نمیتواند جلوی بسط این گفتمان را با هیچ اقدامی ولو ترور بگیرد. رهبران پنتاگون و سیا بارها برای حاجقاسم سلیمانی پیام فرستادند و تقاضای گفتوگو داشتند. او حتی گوشهچشمی هم به این پیامها نداشت. نامههای ارسالی آنها را توسط برخی مقامات منطقه حتی باز نکرد. او مظهر قهر، استقامت و پایداری در برابر کفر و شرک جهانی بود. او سرباز ولایت و سرباز ملت بود و به این سربازی و سرسپاری افتخار میکرد. به همین دلیل در وصیت خود اصرار دارد حتما کلمه «سرباز» روی مزار او حک شود.
او سربازی از خطه کویر بود. خون او چون بارانی بر کویر دلهای خشکیده ماست و آن را سیراب از خضوع و فروتنی در برابر عظمت الهی خواهد کرد.
یزیدیان زمان بدن مطهر او را همانند بدن مولای او حضرت عباس سلاماللهعلیه تکهتکه کردند، دست او را بریدند تا علم آزادی قدس را زمین بگذارد، اما میلیونها تن از ایرانیان پاکباز و عاشق، این پرچم را برمیدارند و راه او را ادامه خواهند داد. حاجقاسم یک انسان «مرگآگاه» بود. به خیلیها خبر مرگ خود را داده بود و حتی کفن خود را به امضای مراجع تقلید رسانده بود. شاید این سال آخر این شعر را با خود زمزمه میکرد:
عشق میگوید به گوشم پست پست
صید بودن خوشتر از صیادی است
آن که ارزد صید را عشق است و بس
لیک او کی گنجد اندر دام کس
آمریکاییها مرتکب حماقت عظیمی شدند. شهادت حاجقاسم سلیمانی یک دام بزرگ برای آنهاست. آنها فکر میکنند حاجقاسم را کشتند، اما این حاجقاسم بود که مرگ را «میراند». او با حیات جاودانه و ابدی خود دست از گریبان آمریکا برنخواهد داشت. تحولات آینده نشان میدهد این دام چیست و مخاطرات آن کدام است.