(12 بهمن 98)
مدتی است نقد دولت و کارکرد رئیسجمهور را کنار گذاشتهام بیشتر به توطئههای آمریکا و افشای آنها و نیز وصف اقتدار ملی میپردازم.
نمیخواهم کام برخیها را تلخ کنم. شهادت سردار قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس فضایی عطر آگین در ایران و منطقه پدید آورد که برخی ناکارآمدیهای دولت را پوشش داد و مردم ترجیح دادند از آن سخنی به میان نیاورند و به آیندهای روشن امیدوار باشند. آیندهای که ذلت و خواری دشمنان اسلام و ایران را در پی دارد. اما سخنان رئیسجمهور در جمع استانداران باعث شد این عهد را بشکنم و نقدی مشفقانه داشته باشم. لذا چند کلمه در این باره خالی از لطف نیست.
1- رئیسجمهور با دو کلمه در ایام انتخابات خود را معرفی میکرد و فصل تمایز خود را با رقبا با این دو کلمه بیان میکرد.
الف- دیپلمات
ب- حقوقدان
در عرصه دیپلماسی رفتند قراردادی را با آمریکا و پنج کشور جهان امضا کردند و در آن کمترین دقتهای دیپلماتیک و حقوقی را رعایت نکردند. برخی شروط رهبری، مجلس و شورای عالی امنیت ملی را نادیده گرفتند و در اجرا گرفتار شدند.
همین باعث شد همه تعهدات خود را عمل کنند و آمریکا نه تنها به تعهدات خود عمل نکرد بلکه قرارداد را پاره کرد و بر حجم و وزن و قافیه تحریمها در طول و عرض و ارتفاع افزود. الان به جایی رسیدهاند که وزیر خارجه ما را به آمریکا راه نمیدهند. به هواپیمای او در آلمان بنزین نمیدهند او را هم در فهرست تحریمها گذاشتهاند. معلوم شد از ادب و آداب دیپلماتیک چیزی نمیدانند.
در عرصه حقوقدانی معلوم شد از حقوق بینالملل، روابط بینالمللی و شناخت حریف وشناخت حریم منافع ملی چیزی نمیدانند اما ادعای آنها گوش فلک را کر کرده است. ترامپ فرمانده ارشد نظامی ما که مهمان دولت عراق بود با یک فرمانده ارشد عراقی را ترور میکند. دنیا این عمل را تقبیح میکند. مجلس ما ترامپ و دار و دسته نظامی آمریکا را بهعنوان تروریست محکوم میکند و مصوبهای با صددرصد آراء به تصویب میرساند. رئیس دیپلماسی دولت هنوز معتقد است با این تروریست قمارباز وحرامزاده باید مذاکره کرد، کجای این رویکرد با مبانی عقلی و حقوقی و دیپلماتیک میخواند.
در عرصه داخلی این حقوقدانی و دیپلمات منشی فراموش میشود با منتقدین با بدترین لحنها سخن میگویند و تاکنون 52 ناسزای سیاسی و .. به منتفدین در پاسخ به نقدهای دلسوزانه و مشفقانه دادهاند. اصل گفتوگو و مذاکره با اجانب را مقدس نیز میدانند، اما با دوستان و رقبای داخلی حرام ونامقدس شمرده میشود. رئیسجمهور، روحانی است. اما با 6 فقیه شورای نگهبان نمیتواند گفتوگو کند. رئیسجمهور مدعی است حقوقدان است اما با 6 حقوقدان منتخب مجلس و قوهقضائیه نمیتواند مذاکره کند. این عجیب نیست لذا حرفهایی را که باید زیر سقف گفتوگو بزند میآید در یک میتینگ سیاسی دولتی آنهم با حضور فرمانداران و استانداران میزند.
آنهم حرفهایی که کمترین اثر حقوقی و اخلاقی در آن نیست یک مشت متلک سیاسی و ... است.
طرح برخی حرفها به گونه ای است که در صدق و کذبش رئیسجمهور محکوم است. مثلا میگوید شما در جلسات خصوصی و محرمانهتان گفتید فلان... خوب اگر این دروغ است چرا رئیسجمهور باید حرف دروغ بزند. اگر راست است رئیسجمهور چه حقی دارد در جلسات خصوصی رقبا شنود بگذارد. مگر همین قبح شنودگذاری را به رقبا نسبت نمیداد! حالا ه شده برای رئیسجمهور خوب است اما برای رقبا بد!
در این دوره صلاحیت چند نفر از دوستان وی رد شده که همین تعداد و یا بیشتر از آن صلاحیت رقبای حزب رئیسجمهور را شورای نگهبان طبق قانون رد کرده است.
دفتر ریاستجمهوری با دفتر شورای نگهبان چند قدم فاصله دارد رئیسجمهور نمیتواند زیر سقف گفتوگو، شبهه رد آنها را حل کند. چطور میرود 2 سال با دشمن ملت مذاکره میکند آنهم برای هیچ. اما حاضر نیست 2 ساعت با دوست آنهم حقوقدانان و فقهای برجسته کشور گفتوگو کند و مسئله را از باب حفظ امنیت و اقتدار ملی حل کند. این عجز در گفتوگو و به کار بردن تکنیکها و تاکتیکهای دیپلماتیک را با آنهمه ادعای دیپلمات بودن و حقوقدان بودن چگونه قابل توجیه است. او میگفت؛ من سرهنگ نیستم اما خوب است نوار سخنان خود را یک بار دیگر گوش دهد این نوع لحن، سرهنگی کردن در عرصه سیاست و سربازی کردن در نبرد نرم دشمن علیه جمهوریت و اسلامیت نظام است.
2- مردم در هر انتخابات میخواهند فرصتی برای نقد و داوری عملکرد دولت و مجلس پیدا کنند. این فرصت در ایام انتخابات به آنها داده میشود. مردم میخواهند بدانند رئیسجمهور به کدام یک از وعدههای خود عمل کرده؟ چه به روز ارزش پول ملی آورده است؟ تورم و حجم نقدینگی و رشد اقتصادی را چقدر تحویل گرفته و چقدر الان دارد تحویل میدهد؟
مردم میخواهند بدانند با این حقوقهای نجومی، مدیران دولتی چه گلی بر سر مردم زدهاند و با مشکلاتشان چگونه برخورد کردهاند؟ چرا باید رئیسجمهور با حاشیهسازی و فضاسازی کاذب و تشکیک در اصلیترین و حساسترین وظایف شورای نگهبان موجب تشویش اذهان عمومی شود و نگذارد مردم دوغ را از دوشاب تشخیص دهند.
من نمیگویم، جدیترین مدافع دولت یعنی صادق زیبا کلام میگوید: «روحانی حتی یک وعده خود را عملی نکرده است » با این خلف وعده و بدعهدی طوری حرف میزنند که نتیجهاش توهین به شعور مردم است. شهبه پراکنی در مورد اصل رقابت در انتخابات و شمارش آراء و تشکیک در اصل جمهوریت نظام آنهم در قامت رئیسجمهور عدالت، انصاف، صدق و ... او را زیر سؤال میبرد. مقایسه این نظام با نظام فاسد شاه با اینهمه شهید و عطر شهادت اوج بیمهری به مردمی است که به او رأی دادهاند و اکنون براساس نظرسنجیها اغلب رأی خود را پس گرفتهاند.
3- انتخابات در جمهوری اسلامی همواره متضمن اقتدار و امنیت ملی بوده است. مشروعیت مردمی نظام به حضور گسترده مردم در پای صندوقهای رأی است. امروز جمهوری اسلامی بیش از هر زمان نیاز به انتخابات پرشور و مردمی با حضور گسترده مردم دارد رئیسجمهور با سخنان خود در جمع استانداران نشان داد اصلا به فکر اقتدار و امنیت ملی نیست به فکر طرفداری از حزب و جریان خود است او با خرج دولت میتینگ برگزار میکند. این ناقض حقوق ملت در یک انتخابات آزاد است. رئیس دولت نشان داد در این انتخابات بیطرف نیست. چرا روحانی چوب حراج به امنیت و اقتدار ملی میزند. عدم توفیق در سیاست خارجی و اداره اقتصاد کشور و ناتوانی در حفظ وحدت و گفتوگو ملی او را به این وادی کشانده که وادی خطرناکی است و دشمن را امیدوار میکند. من فکر میکنم مردم و بدنه اجرایی دولت آنقدر هوشمندی دارند که این سخنان را برنتابند و از آن تبری جویند و خود را برای یک انتخابات بزرگ که یک حماسه ملی را رقم بزند، آماده کنند.