(6 اسفند 98)
1- ملت ایران در ادای تکالیف خود برای یک انتخابات پرشور و آبرومند چیزی کم نگذاشتند. مجریان و ناظرین انتخابات همپای مردم 20 ساعت پای صندوقهای رأی ایستادند و آرای مردم را گرفتند. درست است سطح مشارکت نسبت به انتخاباتهای گذشته کم بود، اما همین سطح مشارکت، تنه به تنه مشارکت مردم در مطرحترین دموکراسیهای جهان میزند.
2- در انتخابات اخیر نه دوقطبی آنتاگونیستی شکل گرفت و نه رقبا در یک فهرست مشترک، متمرکز بودند. اصولگرایان در درجه اول به دلیل حفظ اقتدار و امنیت ملی به پای صندوق رأی آمدند و البته دلخور هم بودند که چرا فهرست وحدت دیر شکل گرفت. اصلاحطلبان هم سردرگم در چند فهرست بودند و چون کارنامه دولت و مجلس فعلی پر از خالی بود، حرفی به عنوان «گفتمان اصلاحطلبی» نداشتند. آنها معمولا در انتخابات «نه به رقیب»، «رقیبهراسی» را به عنوان یک تاکتیک موفق به کار میگرفتند، اما هرچه گشتند، چیزی پیدا نکردند و تاکتیکهای گذشته آنها هم سوخته بود و به کار نمیآمد.
مردم به طور جدی از عدم عمل به وعدههای دولت و مجلس گله داشتند و فهرست امید پس از چهار سال عملکرد در مجلس، سبدی از ناامیدی در سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان باقی گذاشته بود. این وسط فقط خون شهید سلیمانی و پیامهای او در وصیتنامه سیاسی و الهیاش مبنی بر حفظ نظام به کمک مردم آمد. این سطح از مشارکت را هم مدیون خون شهدا و بهویژه خون شهدای حرم و شهید سلیمانی هستیم.
3- سیاستورزی رجال سیاسی و مذهبی و احزاب و گروههای سیاسی تابع یک تئوری که متضمن امر رقابت سالم و اخلاقی باشد شکل نگرفته تا کشور فارغ از تندبادهای سیاسی در داخل و خارج
در امر سازه سیاسی شکلگیری نهادهای انتخابی مسیر درستی را طی کند.
ما باید به سمت شکلگیری یک مدل از رقابت که برخاسته از یک تئوری عملی در حوزه علم سیاست باشد، گام برداریم تا بتوانیم سطح مشارکت مردمی را در یک سطح قابل قبول حفظ کنیم.
4- موضوع صیانت از سرمایه اجتماعی و به صحنه آوردن همه آن سرمایه در عرصه رقابتها فوقالعاده مهم است. اصلاحطلبان در این دوره با آن که انتخابات را تحریم نکردند و با اشتهای زیادتری نسبت به انتخابات گذشته چند فهرست دادند، اما نتوانستند سرمایه اجتماعی خود را پای صندوق رأی بیاورند، ضمن اینکه نسیمی حمایتی از خارج، همیشه پشت فهرست آنها را نوازش میداد، این دوره وجود نداشت.
وزنکشی سرلیست مشترک اصلاحطلبان در این دوره نشان میدهد آنها آتش به خرمن سرمایه اجتماعی خود زدهاند. حتی افراد متشخصی که از جامعه کارگری همیشه یک رأی قابل قبول داشته مثل جلودارزاده و محجوب، از این آتش مصون نماندند.
5- اساسا رقابت بر مبنای گیس و گیسکشی، فحش و ناسزا دادن به هم و پدیداری دوقطبی دیو و پری یک مبنای عقلانی براساس سیاستورزی درست، آن هم از نوع دینی و اسلامی آن نیست. این رقابت را باید در حوزه کارآمدی و کاربلدی در حوزه حکمرانی خوب برد تا مردم برای انتخاب خوب و خوبتر نیز به میدان بیایند، نه انتخاب زشت و زشتتر یا زشت و زیبا!
برای انتخاب خوب و خوبتر باید کارنامه بدون دستکاری شده اضلاع رقابت در دست مردم باشد تا بتوانند دست به انتخاب صحیح بزنند.اصلاحطلبان در ایام تصدی در دولت و مجلس کارنامه قابلقبولی از خود باقی نگذاشتند. تورم 40درصدی، سهبرابر شدن حجم نقدینگی، تعطیلی بنگاههای اقتصادی، بیکاری، بیمهری به منتقدین، ناکام شدن در وعدههای برجامی و دهها مورد دیگر، سرمایه اجتماعی آنها را بر باد داد، به طوری که نفر آخر فهرست اصلاحطلبان کمتر از 3 هزار رأی در تهران داشت.مظلومنمایی رد صلاحیتها را کسی نپذیرفت. آقای عارف نفر اول فهرست اصلاحطلبان در مجلس دهم یک میلیون و 608 هزار و 926 رأی از همین مردم تهران گرفت. او اصلا نامزد نشد تا شبهه رد صلاحیت در مورد او مطرح باشد. شماری از اصلاحطلبان اصلا نامزد نشدند. آنها خبر از بر باد رفتن سرمایه اجتماعی خودشان داشتند. بخش عظیمی از کاهش مشارکت مربوط به این سرمایهسوزی، اعتبار سیاسی و اجتماعی اصلاحطلبان بود.
6- اصولگرایان و نیروهای جبهه انقلاب در این انتخابات پیروز صحنه بودند و بیش از 74 درصد کرسیهای مجلس را به خود اختصاص دادند. در میان آنها چهرههای کارآمد و کاربلد در حوزه اجرا و تقنین دیده میشوند. مردم اشبهالناس به مرام شهید سلیمانی را در این انتخابات برگزیدند. در تهران فردی به عنوان نفر اول مورد توجه مردم قرار گرفت که چون شهید سلیمانی، جوانی خود را 8 سال در جبهههای جنگ سر کرده بود. او از جانبازان شیمیایی جنگ است و در سمتهای فرماندهی نیروی هوایی سپاه، نیروی انتظامی و سپس شهرداری تهران یک رکورد از کارآمدی و کاربلدی به جای گذاشته است. 72 درصد
رأیدهندگان تهرانی نمره قابلقبولی به او در مدیریت شهرداری تهران دادند. او خوشفکر، خوشعمل و متواضع است. در انتخابات ریاست جمهوری دوره قبل با آن که بسیاری از نظرسنجیها رأی فوقالعاده او را نشان میداد، اما از بابت همگرایی و احترام به خرد جمعی و نیز اتحاد نیروهای جبهه انقلاب و به تبعیت از علما و مراجع به نفع نامزد اصلح کنار رفت و صادقانه برای او کار کرد. بیش از 16 میلیون رأی، سرمایه اجتماعی اصولگرایان در انتخابات قبل بود. او به کمک احزاب، گروهها و رجال سیاسی و مذهبی بیش از یک سال روی چگونگی حفظ و صیانت این سرمایه اجتماعی کار کرد و حاصل انتخابات مجلس نشان داد که او و رجال سیاسی و نیز احزاب اصولگرا در انجام این مأموریت خطیر، توفیق نسبی داشتند.
7- مردم که در این انتخابات، جانانه به میدان آمدند، چشمشان البته به سرانگشت هدایت رهبری است. اگر مجلس آینده در مسیر گفتمان رهبری حرکت کند، اتفاقات مهمی در کشور رخ خواهد داد. وظیفه اول نمایندگان اصولگرای راهیافته به مجلس این است که مطالبات رهبری را به موج غالب و پربسامد تبدیل کنند و همافزایی داشته باشند. مجلس باید دولت را رصد و در درون مرزهای انقلاب نگه دارد و با حمایت اصولی از آن، کشور را در مدار مردمسالاری دینی در برابر تهدیدات روزافزون آمریکا و اروپا حفظ کند.
مجلس باید نیروهای انقلاب را از حاشیهنشینی درآورد و آنها را بازسازی و تکثیر کند و در مسیر خودانتقادی و خوداصلاحی بیندازد تا هر کدام گوشهای از حل مشکلات مردم را به عهده بگیرند.