(28 آبان 99)
انتخابات 1400 برای ملت ایران، یک انتخابات سرنوشتساز و برای دشمنان انقلاب نیز فوقالعاده مهم است. انتخابات ریاستجمهوری 1400 از این باب اهمیت دارد که آیا ملت ایران پس از 40 سال موفق به تشکیل «دولت اسلامی» خواهد شد. ما طی 40 سال گذشته در دولتسازی براساس مبانی اسلام و قرآن، کم آوردیم. همگان معتقدندکلید حل مشکلات در دست یک «دولت انقلابی»، «حزباللهی» و «جوان» است. بارها مقام معظم رهبری به این مهم اشاره و تأکید فرمودند.
سؤال مهم و کلیدی که در ذهن مردم، نخبگان و دلسوزان کشور شکل گرفته، این است که؛ رئیسجمهور تراز دولت اسلامی کیست؟ معاونین و وزرایی که میخواهند طی چهار سال او را همراهی کنند، آیا واجد شرایط و صفات یک کارگزار تراز دولت اسلامی میباشند؟ پاسخ به این پرسش کلیدی، معمای رسیدن به پرسش چیستی و کیستی «دولت اسلامی» است.
انقلاب اسلامی بیش از 40 سال به همت پایداری و مقاومت مردم سرپا ایستاده است. نظام جمهوری اسلامی 40 سال است در برابر تندبادها، طوفانهای سیاسی و توطئهها در داخل، منطقه و جهان تابآوری خود را نشان داده، اما نتوانسته است در پدیداری یک دولت اسلامی با مختصات استانداردهای الهی و قرآنی توفیقی کسب کند.
مردم بیش از 40 بار به پای صندوقهای رأی رفتند، اما در شناسایی و گزینش کارگزاران تراز اسلامی توفیق صددرصدی نداشتند. همه آنهایی که خود را در معرض رأی مردم گذاشتهاند، صلاحیت علمی، عملی و تجربی نداشتند. آنها هم که داشتند، به دلایلی خود را در معرض رأی مردم نگذاشتند.
مردم سؤال میکنند؛ آیا احزاب و گروههای سیاسی و نیز رجال سیاسی – مذهبی که خود را برای ورود به صحنه رقابتهای سیاسی آماده میکنند، مسئله شکلگیری «دولت اسلامی» با کارگزارانی که باید در تراز دولت اسلامی باشند در دستورکار خود دارند؟ مردم سؤال میکنند؛ تئوری و مصداق مطرح در شکلگیری دولت اسلامی آینده چیست؟ آیا احزاب و رجال سیاسی و مذهبی حاضرند به این سؤال پاسخی شفاف بدهند؟
مردم سؤال میکنند؛ آیا در انتخابات آینده با یک دوقطبی یا چندقطبی روبهرو هستیم که سرویسهای امنیتی آمریکا، اسرائیل و انگلیس نان ناامنی در داخل و بیثبات سازی خود را در شکافهای این رقابت پخت و پز کنند؟ یا با یک اجماع ملی برای رسیدن به «دولت اسلامی»؟! آیا احزاب و گروهها حاضرند مردم را در رسیدن به این اجماع ملی که متضمن امنیت ملی باشند، کمک کنند؟
پرسش دیگری که در ذهن مردم شکل گرفته، این است که دشمنان اسلام و انقلاب که طی 40 سال گذشته همواره در مسیر شکلگیری «دولت اسلامی» مشغول دسیسه و توطئه بودهاند، چه برنامهای دارند؟ آیا با حمایت تلویحی و تصریحی از یک قطب رقابت میخواهند در تاریخ انتخابات اثرگذار باشند یا با ناامیدی از همه اضلاع رقابت، همچنان در مسیر براندازی نظام تاخت و تاز میکنند؟!
پاسخ این پرسش از جهاتی برای مردم روشن است؛ در هر دو صورت آنها همه توان خود را برای جلوگیری از شکلگیری «دولت اسلامی» به کار خواهند بست. فقط میماند هوشیاری و هوشمندی سران اضلاع رقابت که در زمین دشمن بازی نکنند و خود را متعهد به استقلال کشور و عزت مردم بدانند.
مردم میدانند دشمن 40 سال است در راه شکلگیری «ایجاد یک نظام اداری صحیح و اسلامی» از طریق نفوذیها در داخل و فشار از بیرون اخلال میکند. دشمن در جنگ اقتصادی وجب به وجب سفره مردم را هدف قرار داده است. آنها نیک میدانند کارآمدی نظام و شکلگیری دولت اسلامی، تیر خلاص به توطئههای آنهاست. آیا بازیگران اصلی و فرعی انتخابات آینده به همین میزان حساسیت و هوشمندی دارند؟
همه اضلاع رقابت در انتخابات 1400 باید با این هوشمندی و نیز هدفگذاری وارد معرکه رقابتها شوند که نتایج انتخابات حتما منجر به تضمین استقلال، امنیت، حفظ منافع و مصالح ملی و کارآمدی نظام اجرایی کشور و شکلگیری «دولت اسلامی» باشد.
انتخابات ریاست جمهوری 1400 قرار است در قاب اصول و معیارهای بیانیه گام دوم برگزار شود. اصول و مؤلفههایی در بیانیه گام دوم برای «نظامسازی» ارائه شده است.
این «نظامسازی» حتما باید براساس ارزشهایی چون آزادی، عدالت، استکبارستیزی، معنویت، عقلانیت و مردمسالاری باشد و اگر غیر از این مفاهیم به چیز دیگری فکر شود، نه اسلامی است و نه مردمی!
حرف آخر مردم در آستانه انتخابات ریاست جمهوری 1400 این است که نظام اداری کشور پس از 40 سال نیاز به یک آچارکشی فکری، فقهی و تئوریک دارد. آنها این آچارکشی را در قاب و ساخت دولت حزباللهی، انقلابی، جوان و جهادی جستوجو میکنند. آیا احزاب، گروهها و رجال سیاسی و مذهبی کشور که اضلاع رقابت انتخابات آینده را شکل میدهند به لحاظ علمی و تجربی، توان و صلاحیت این کار را دارند؟ این مهم باید در نطقها و تبلیغات به جای نفی رقیب، در اثبات صلاحیت نامزدها نمود داشته باشد.