نگاه نو

مقالات و دیدگاه های محمد کاظم انبارلویی

نگاه نو

مقالات و دیدگاه های محمد کاظم انبارلویی

نگاه نو
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

(23 آذز 99)

از 150 سال پیش تاکنون در آمریکا دو حزبی که حاکمیت را به نوبت در کاخ سفید نمایندگی می‌کردند، دو نماد برای خود انتخاب کردند. جمهوری‌خواهان «فیل» و دموکرات‌ها «الاغ» را نماد حزب خود می‌دانند.مذاکرات دولت ما با آمریکایی‌ها در ایامی اتفاق افتاد که «الاغ‌ها» در کاخ سفید حاکم بودند. با آن که سرتیم مذاکرات ما سال‌ها در آمریکا زندگی کرده بود، نمی‌دانست که الاغ‌ها زبان آدمیزاد را نمی‌فهمند و نمی‌شود با آن‌ها مذاکره و توافق کرد. لذا آنچه که اراده شورای امنیت ملی و مجلس ما بود، این بود که ما در قالب 1+5 مذاکره کنیم. متأسفانه مذاکرات در نهایت به مذاکره ایران و آمریکا و قدم‌زنی با شیاطین در خیابان‌های لوزان منجر شد.یک دروغ را برخی تکرار می‌کنند و آن این که رقبای ما با مذاکره و توافق، مخالفند.


ما با مذاکره و توافق موافقیم، می‌گفتند؛ تنها ما می‌توانیم مذاکره کنیم، ما می‌دانیم دیپلماسی چیست و فنون مذاکره کدام است!
رفتند با یک مشت الاغ مذاکره کردند، به توافق هم رسیدند،‌ اما فردای همان مذاکره الاغ‌ها زدند زیر توافق و نه‌تنها تحریم‌ها را برنداشتند، بلکه بر آن افزودند.
«تحریم‌ها» را برنداشتند، «تهدیدها» و «ترورها»را هم به آن افزودند. دولت ما در برابر این‌همه بدعهدی، تمام تعهدات خود در توافق را انجام داد، بدون این که طرف مقابل حتی یک تعهد را انجام دهد. هفت سال است دارند مذاکره می‌کنند به نتیجه نرسیده‌اند، می‌خواهند در هفت ماه باقی‌مانده به پایان دوره خود به نتیجه برسند!
با کلیدواژه «مذاکره» فضای تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی کشور را وارد وادی «تعلیق» و «سرگردانی» کردند و حاضر نیستند از این فضا بیرون بیایند.
«بدعملی» در حوزه سیاست خارجی، «بی‌عملی» و «عدم تحرک» در حوزه اقتصادی، «بی‌ادبی» در حوزه سیاست داخلی و توهین مکرر به منتقدان «وادادگی» در حوزه فرهنگ و کوچه دادن به دشمن در تهاجم بی‌رحمانه و شبیخون فرهنگی، جمع جبری کارنامه برخی دولتمردان در این هفت سال و چند ماه بوده است.
«فرار» از کارنامه خالی و «حافظه‌دزدی» از افکار عمومی، شوخی سیاسی زشتی است که مردم آن را برنمی‌تابند.
معرکه‌گیری مجدد روی «مذاکره» آن‌هم در شرایطی که مذاکره کردیم، به توافق رسیدیم،‌ اما هنوز تحریم‌ها برداشته نشده و بر حجم و قطر آن هم افزوده شده  با کدام منطق سیاسی انطباق دارد.
مردم می‌گویند: پس از دادن این‌همه خسارت و امتیاز به دشمن، منتظر برداشتن تحریم‌ها پس از مذاکره و توافق هستیم، اما رئیس‌جمهور می‌گوید: «کسی نمی‌تواند برای دولت خط‌مشی تعیین کند، فقط رئیس‌جمهور می‌تواند خط‌مشی تعیین کند»!
بیایید صریح بگویید «خط» شما چیست؟ «مشی» شما کدام است؟ تا کجا می‌خواهید پا روی منافع و مصالح ملی بگذارید و دستاوردهای سترگ دانشمندان کشور را در حوزه «هسته‌ای» و «دفاعی» در معرض تاراج، بدعهدی و نیرنگ یک مشت الاغ در کاخ سفید قرار دهید؟!
مگر شما با همین الاغ‌ها مذاکره و توافق نکردید، مگر همین‌ها نبودند که توافق را زیر پا گذاشتند و رئیس‌جمهور بعدی آن را برداشت و پاره کرد، پس چرا این مسیر تجربه‌شده را می‌خواهید با همین پیمان‌شکنان تکرار کنید؟!
مقاومت ملت ایران طی چهار دهه گذشته برای کشور آرامش، امنیت، عزت، گشایش اقتصادی، خلاقیت، ابتکار و امدادهای غیبی را به ارمغان آورده است. چرا با مذاکره و سازش می‌خواهید دستاوردها را به باد فنا بدهید و امنیت کشور را به خطر اندازید؟ چرا ترس، تنبلی، راحت‌طلبی و بی‌‌حالی را به جامعه پمپاژ می‌کنید؟
امیر مؤمنان می‌فرماید: «من طلب السلامه لزم‌الاستقامه» (1) هر کس می‌خواهد سالم بماند و امنیت داشته باشد، باید مقاومت ورزد.
خداوند در قرآن کریم فرموده: «کسانی که ایمان آورده‌اند، اگر از کفار اطاعت کنند به عقب برمی‌گردند و زیان می‌بینند».(2)
مردم ما به تجربه آموخته‌اند که هزینه مقاومت از سازش و مذاکره به مراتب کمتر است. مذاکرات و توافق برجام زیان‌های عظیمی را به کشور زد و به اعتراف دست‌اندرکاران آن جز خسارت محض هیچ ثمری نداشته است. چرا این تجربه گرانسنگ را می‌خواهید از حافظه تاریخی مردم ما محو کنید و دوباره حرف‌هایی بزنید که گویی ما نه مذاکره‌ای کردیم و نه به توافقی دست یافتیم؟!
اشتیاق آقای روحانی به «مذاکره» کشور را در معرض «تهدید»، «ترور» و از همه مهم‌تر ادامه و استمرار «تحریم‌ها» قرار داده است و حاضر نیست یک قدم عقب بنشیند. او هنوز معتقد است 24 میلیون رأی دارد و به نتایج هیچ نظرسنجی که از سوی مراکز دولتی در مورد کاهش سرمایه اجتماعی دولت به او داده می‌شود، اعتنا نمی کند.
او هنوز در حال و هوا و های و هوی ایام تبلیغات انتخابات است و رقیب‌هراسی را همچنان در دستورکار خود دارد. 
او به راحتی توافق‌های دولت با بدنه مجلس برای مشکل‌گشایی از مشکلات مردم را «وتو» می‌کند، مبادا در کارنامه مجلس در عمل به وعده‌هایی که نمایندگان به مردم دادند، نقطه‌ مثبتی یافت شود! او دو مصوبه مجلس را که ناظر بر بی‌خاصیت کردن تحریم‌ها و تهدیدها و کمک به اقشار ضعیف است، ابلاغ نمی‌کند و بر طبل «خودتحریمی» می‌کوبد. او دیگر از «کلیدی»که در انتخابات به دست گرفته بود و قرار بود قفل‌ها را باز کند، حرفی نمی‌زند.
او مخالف «نوفهمی» مردم از مشکلات کشور است و با «نوگرایی» در شیوه حکمرانی براساس نص صریح اصول قانون اساسی و قوانین کشور، بی‌دلیل مخالفت می‌کند.
مردم انتظار دارند رئیس‌جمهور در هفت ماه باقی‌مانده به عمر دولت قدری مهربان حرف بزند و نقدپذیر باشد. از بی‌برنامگی، روزمره‌اندیشی و باری به هر جهت بودن پرهیز کند. «دفترنشینی» را ترک کند،‌ به میان مردم و اصحاب رسانه بیاید، از «خودحق‌بینی» و «خودمرکزبینی» در تصمیمات و «بی‌تفاوتی» نسبت به مشکلات مردم پرهیز نماید.
آقای روحانی می‌گوید: «بگذارید مردم شاد باشند» اما گزارش رسمی وزارت صمت می‌گوید: «از مهر سال گذشته تا مهر امسال قیمت 80 قلم کالای اساسی و مورد نیاز مردم 314درصد افزایش یافته است».(3)
قیمت مسکن 600 درصد افزایش یافته، قیمت دلار 10برابر شده، ارزش پول ملی به پایین‌ترین حد رسیده است. آیا با این سیب و گلابی برجامی که محصول «مذاکره» و «توافق» او با دشمن بود، جایی برای شادی مردم دیده می‌شود؟!
کسی که هفت سال است خود جلوی شادی مردم را گرفته است، می‌فرماید: «بگذارید مردم شاد باشند» این شوخی اصلا خنده‌دار نیست و عواقب خوبی برای اعتماد مردم به دولت ندارد.
مردم می‌خواهند رئیس‌جمهور به آن‌ها اجازه دهد در انتخابات بعدی به کسی اعتماد کنند که صریح، شفاف، قاطع، مصمم، جدی و روراست باشد. مردم می‌خواهند در انتخابات بعدی به کسی رأی اعتماد بدهند که پاکدست،‌ فسادستیز، عدالتخواه، خوش‌سابقه و ساده‌زیست باشد.
مردم می‌خواهند به کسی رأی دهند که برنامه‌اش عملی، نواندیش، جوانگرا، منطقی، عاقل و حکیم باشد. آقای روحانی نباید در این انتخاب اخلال نماید.
مردم می‌خواهند دولت حالا که همه تخم‌مرغ‌هایش را در مسیر مذاکره و توافق به هر قیمت گذاشت و با لگد دشمن، همه آرزوهایش بر باد رفت، در تصمیم‌گیری آن‌ها در شکل‌گیری دولت جوان، انقلابی و حزب‌اللهی اخلال نکند و از سوزنبانی در این مورد پرهیز کند.
مردم می‌گویند: هر وقت چهار تا آدم در کاخ سفید پیدا شد، می‌شود مذاکره را کلیدزد،اما با یک مشت الاغ در کاخ سفید نمی‌شود مذاکره کرد، چون آن‌ها زبان آدمیزاد را نمی‌فهمند و با پررویی و طلبکاری، لگد به هر توافق می‌زنند.
پی‌نوشت‌ها:
1) میزان‌الحکمه ج 9، ص 591، آیت‌الله محمدی ری شهری
2) آل‌عمران 149
3) کیهان، 20/9/99

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی