(22 آبان 99)
از پیروزی بایدن باید استقبال کرد، نه از باب این که او به ترامپ برای ما ترجیح دارد، بلکه از این باب که دولت بایدن تنها دولتی است که طی 40سال گذشته در آمریکا بر سر کار آمده که هر گونه «گفتوگو»، «مذاکره» و «توافق» با او منتفی است. ترامپ که سر کار آمد، صریح گفت: ایرانیان سر دولت اوبامای دموکراتها کلاه گذاشتهاند به همین دلیل برجام را پاره کرد، اما بایدن نمیتواند ادعا کند که ما در برجام فریب خوردیم، چون او در دولت اوباما، دوم شخص مفرد کاخ سفید بود. دولت ما نه ساعتها، روزها و ماهها بلکه دو سال تمام با این جماعت دموکرات نشسته، گفتوگو، مذاکره و سپس توافق کردند. لذا هیچ حرف ناگفتهای بین ما و دموکراتها باقی نمانده که نیاز به مذاکره، گفتوگو و توافق جدید باشد. گفتوگو با دموکراتها در حضور پنج دولت بزرگ دنیا صورت گرفت و توافق به امضای پنج قدرت هستهای که حق وتو در سازمان ملل دارند، انجام شد، اما همین دموکراتهای بدعهد در زمان خود زیر عهد و پیمان خود زدند و ترامپ براساس همان بدعهدی زیر بار تعهدات آمریکا نرفت و با پررویی نهتنها برجام را نادیده گرفت، بلکه بر حجم و اندازه تحریمها افزود.
ما باید از خروج ترامپ از کاخ سفید خشنود باشیم. او یک سیاستمدار فاسد، فاسق، بدعهد و شرور بود. جامعه جهانی امروز خشنودی خود را از شکست ترامپ پنهان نمیکند. ما در دولت جمهوریخواهان گرفتار یک پیرمرد جاهطلب، مغرور، قدرتطلب، شرور و قمارباز بودیم. اکنون در دولت بایدن گرفتار یک پیرمرد 77ساله هستیم که در جاهطلبی و شرارت دستکمی از رقیب خود ندارد.
دشمنی آمریکا با ملت ایران با ترامپ شروع نشده بود که با رفتن او خاتمه یافته باشد. اعتیاد به مذاکره به هر قیمت، آمریکا را به تحریم علیه ملت ایران معتاد کرده است. ما باید از این اعتیاد دست برداریم، چون دشمن را علیه ملت ما جری میکند.
کسانی که بر طبل گفتوگو و مذاکره با آمدن بایدن میکوبند، یا میخواهند درجه بلاهت خود را برای مردم بازگو کنند، یا حافظه تاریخی مردم و شعور سیاسی ملت را نادیده بگیرند.
از کل تحریمهای ضدایرانی آمریکا، 27 فقره آن در دولتهای دموکرات آمریکا به تصویب رسیده و تنها هفت فقره آن در دولت جمهوریخواهان تصویب شده است. در این میان، دولت دموکرات اوباما که ما در برجام با او توافق کردیم، با 13 فقره تحریم
رکورددار است.
قطعنامه 1929 شورای امنیت که در حمایت از فتنه سبز تصویب شد و شدیدترین فشارها را در زمینه انرژی، عدم دسترسی ایران به منابع مالی، کشتیرانی و حمل و نقل هوایی ایجاد کرد، با فشار اوباما تصویب شد، آن هم در زمانی که او نامه فدایت شوم برای رهبر انقلاب نوشته بود.
هر آنچه باید گفت و شنید، در جریان مذاکرات و توافق برجام در مرئی و منظر جهانیان با حضور 6 قدرت جهانی آنهم در زمان سلطنت دموکراتها در کاخ سفید گفته شد. هیچ چیز باقی نمانده که قابل گفتوگو، مذاکره و توافق باشد. هر کس که یک جو عقل دیپلماتیک داشته باشد، نمیتواند دوباره از ضرورت گفتوگو، مذکره و توافق آنهم با دموکراتها دم بزند.
ایران به تمام تعهدات برجامی حتی فراتر از آن برای جلوگیری از بهانهجوییهای آمریکا عمل کرده است. آمریکا نهتنها به تعهدات خود عمل نکرده، بلکه بر میزان خصومت خود افزوده و از طرح آن هم در جامعه جهانی باکی ندارد. این وسط یک چیز باقی مانده آنهم انجام تعهدات آمریکا و عدم مداخله در امور ایران و در رأس آنها «لغو» نه «تعلیق» همه تحریمهای ظالمانه!
اگر یک روز از خواب بیدار شدیم و دیدیم کاخ سفید طی بیانیهای همه تحریمها را لغو کرده، ذوقزده نشویم، این فقط یک «اعلام» است. باید این اعلام «اعمال» شود. باز اگر روزی از خواب بیدار شدیم و دیدیم واقعا تحریمها عملا برداشته شده است، باز ذوقزده نشویم و پرچم مذاکرات را بالا نبریم. هر گونه گفتوگو و مذاکره با آمریکا با این حجم از دشمنی 40ساله یا بهتر بگوییم 70ساله با رفع نمادهای خصومت پاک نمیشود. اگر دستوری برای مذاکرات بعد از لغو تحریم ها باقی باشد؛ موضوع تعیین میزان خسارتهای وارده به ملت ایران در طول دخالتهای آمریکا در کشورمان است.
آرایش ما در این مذاکرات این نیست که یک مشت دیپلمات را در ردیف اول دو طرف از گفتوگو بنشانیم. از طرف آمریکا حتما باید وزیر خزانهداری آمریکا، طرف گفتوگوی ما باشد و در طرف ایران، نماینده سه نهاد نظارتی دیوان محاسبات، سازمان حسابرسی و سازمان بازرسی کل کشور باشد. این نماینده باید قبلا با تشکیل جلسات کارشناسی میزان دقیق خسارتهای مادی و معنوی دولت آمریکا علیه ملت ایران را احصاء و به طرف آمریکایی ابلاغ کند.ایکاش در دولت ایران با اینهمه وزارتخانههای عریض و طویل، ما هم یک وزیر خزانهداری داشتیم تا هم در جنگ اقتصادی، بخشی از فرماندهی عملیات علیه آمریکا را به عهده میگرفت و هم در گفتوگوهای احتمالی آینده با دشمن، طرف اصلی گفتوگو به عنوان نماینده ملت ایران از بیتالمال مسلمین صیانت میکرد. فقط خدا میداند که برجام چه خسارتهای مالی عظیمی به تأسیسات هستهای ما زده است. خدا میداند که عدم اجرای توافقات و بدعهدی آمریکا چه خسارتی به اقتصاد ایران وارد کرده است. اینها باید در یکجا حسابدهی، حسابکشی و حسابرسی شود و با دقت در گفتوگو و مذاکره به عنوان اصلیترین موضوع مطرح شود.
با چشماندازی که از مناسبات ایران و آمریکا داریم، هر گونه گفتوگو، مذاکره و توافق در دولت فعلی با آمریکا منتفی است، چون دولت روحانی طی هفت سال گذشته هر آنچه در چنته از استعداد گفتوگو، مذاکره و توافق داشته، انجام داده است. اکنون یک متن توافق در پیش روی دارد که یکسویه به تعهدات خود عمل کرده و دشمن به هیچیک از توافقات خود عمل نکرده است. پس آنچه در این دولت در هفت ماه باقی مانده، خدمت خود میماند، «مذاکره» نیست، انتظار عمل به «توافق» است. حتی در دولت بعدی که 1400 سر کار میآید، حق هیچ گونه گفتوگو، مذاکره و توافق را با آمریکا ندارد، چون توافق دولت قبلی با دموکراتها همچنان به قوت خود با امضای 6 قدرت جهانی باقی است. فقط باید به آن عمل شود.