(30 اردیبهشت 1400)
خطر ظهور دوقطبیسازیهای کاذب در کمین یک رقابت سالم، آزاد و اخلاقی است. دوقطبی کاذب؛ وحدت، انسجام و امنیت ملی را نشانه میگیرد و شکافی پدید میآورد که سرویسهای امنیتی آمریکا ، انگلیس و رژیم صهیونیستی در آن تخم تخاصم ملی میکارند و سوخت اصلی براندازی نرم را از آنجا تأمین میکنند. دوقطبی کاذب با برچسبزنی و متلکپرانی سیاسی شروع میشود با تمسخر و توهین، دروغ و تهمت شارژ میشود و جامعه اسلامی را به سمت و سوی انحطاط اخلاقی و سقوط فرهنگ سیاسی پیش می برد. دوقطبی کاذب باعث دلزدگی و خستگی مردم برای حضور در عرصههای سیاسی میشود و شکنندگی جامعه را تا حدی بالا می برد که افراطیگری و پرخاشگری و رادیکالیسم ارزش میشوند!
دوقطبیسازی کاذب، عقلانیت سیاسی را تعطیل و به جای آن هیجانزدگی سیاسی و تحریک عواطف و احساسات کور را جانشین میکند.
دوقطبیسازی کاذب از انتخابات 1376 وارد فرهنگ رقابتهای سیاسی شد و در دوسو یا سهسوی رقابت اتاقهای جنگ روانی شکل گرفت که عمدتا تعزیهگردان آن برخی عناصر تصفیه شده در نهادهای نظامی و امنیتی بودند.
این جماعت نگذاشتند یک رقابت اخلاقی سالم در جامعه سیاسی شکل بگیرد، که از دل آن یک دولت اسلامی با کارگزارانی در تراز نظامات قرآنی و الهی پدید آید.
وقتی «عقل» مغلوب «وهم» می شود، شاهد پدیداری عناصری در سپهر سیاست می شویم که به مثابه ترمزی در فراروی پیشرفت و توسعه کشور تبدیل می شوند. رها شدن از «وهم» ریاضت میخواهد اگر تن به ریاضت ندهیم در حوزه سیاست که حوزه توزیع قدرت است کم میآوریم.
ملت ما پس از تجاوز شهریور 1359 که از سوی 80 کشور جهان علیه موجودیت انقلاب صورت گرفت و صدام نمایندگی این تجاوز را به عهده داشت به فکر این افتاد به آستانهای از بازدارندگی و حتی اقدام پیشدستانه برسد که هر متجاوزی را پشیمان کند.
امروز ما از آن آستانه عبور کردیم و به قدرتی دست یافتهایم که خواب و زندگی را از ژنرالهای آمریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه و جهان گرفتهایم. خلق این قدرت محصول عقلانیتی در حکمرانی خوب است که انسانهای پاکباختهای چون سرداران شهید 8 سال دفاع مقدس در ارتش و سپاه و پس از آن سردارانی چون شهید قاسم سلیمانی و سربازانی چون شهید محسن حججی پای آن ایستادند. این شهیدان در عرصه «عقل» کم نیاوردند و خرابآباد «وهم» را پشت سرگذاشتند.
آنها این دستاورد را در صحراهای ریاضت جنوب و کوههای برافراشته غرب کشور و کیلومترها آن طرف در مرز سوریه، لبنان و عراق در جنگ با وحشیترین تروریستهای جهان که رأس آنها آمریکا بود به دست آوردند.
ما در حوزه سیاست متأسفانه چنین دستاوردی نداشتیم و امنیت ملی را در دو فتنه دشمن در مسیر تندباد براندازی نرم استکبار جهانی قرار دادیم.
دشمن شروع کرد به سربازگیری از درون، اکنون برخی از کسانی که روزگاری مورد مهر و محبت و رأی مردم قرار گرفتند جزء پیادهنظام جنگ نرم دشمن سرشماری میشوند، همان حرفی را میزنند که از بوقهای استکباری به گوش ملت میرسد.خود را محور حق و باطل و مرکز عالم میدانند و میگویند «دیگ جمهوریت» اگر برای ما نجوشد اجازه نمیدهیم برای هیچکس بجوشد.
عقلانیت سیاسی حکم میکند ما به فکر تحکیم مبانی «جمهوریت» نظام باشیم و نگذاریم کشور به سمت «سلطنت» و «دیکتاتوری» برود. عقلانیت سیاسی حکم میکند به فکر «اسلامی سازی» نظامات تصمیمگیری و تسهیل اجرای احکام الهی در نظامات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی باشیم. اما «تکبر» ، «غرور»، «خودبزرگبینی» ، «خودشیفتگی» ، «حسد» ، «حب جاه» و ... چونان سیمهای خاردار درون ما نمیگذارند به مرزهای صیانت از منافع و مصالح ملی برسیم.
ما در حوزه سیاست گرفتار «خود» مان هستیم. حرکت در این حوزه با موانع بزرگی در داخل و خارج روبهرو است. همه استعداد نظامی دشمن که امروز در حوزه نظامی به دلیل قدرت بازدارندگی و قدرت پیشدستانه دلاورمردان سپاه و ارتش و بسیج تعطیل شده، امروز متمرکز در حوزه سیاسی است. آنها با تهاجم فرهنگی و شبیخون فرهنگی میخواهند کمر جمهوری اسلامی را بشکنند.
آنها با جنگ روانی که در بیش از سه هزار کانال تلویزیونی ماهوارهای راه انداختهاند و با حضور در شاهراههای اطلاعاتی و ارتباطی که روزبهروز تجهیز میشود، میخواهند انقلاب اسلامی را نابود کنند. آنها با رژیم تحریمهای اقتصادی و با میلیاردها دلار سرمایهگذاری در این حوزه میخواهند اقتصاد کشور را فلج کنند.
اما ملت ایران و رهبری هوشمند انقلاب اسلامی و برخی کارگزارانی که دچار «توهم» نیستند و معقول فکر میکنند، چون سدّی پولادین در برابر این تهاجم ایستادهاند. زیرساختهایی که امام خمینی (ره) در طراحی نظامات جمهوری اسلامی در قانون اساسی حکیمانه طراحی کردهاند و مردم آنرا به عنوان میثاق ملی پذیرفتهاند اجازه هر نوع مانور براندازی سیاسی را از آنان سلب کرده است.
انتخابات ریاست جمهوری 1400 آوردگاه کارکرد عقلانیت سیاسی در رقابتهای معطوف به تأمین منافع ملی و تضمین امنیت ملی است.انشاءالله کسانی که با احراز صلاحیت از سوی شورای نگهبان پا به این عرصه میگذارند، در رفتار و گفتار سیاسی این عقلانیت و آن اخلاق سیاسی را به نمایش بگذارند. آنها هم که با عدم احراز نتوانستند به این میدان بیایند حداقل نشان دهند در پاسداشت «جمهوریت» نظام سهمی دارند و سرمایه اجتماعی خود را در اضلاع این رقابت اخلاقی حاضرند به نفع امنیت ملی هزینه کنند.