(22 آذر 96)
اصلاح طلبان چه می کنند، حال و روزشان چیست؟ ادامه ائتلاف آنها با اعتدالیون به کجا ختم می شود؟ نسبت آنها با انقلاب و نظام کدام است؟ اینها سوالاتی است که ذهن برخی افراد از جامعه سیاسی کشور را به خود مشغول داشته است.اخیرا نوشتهای خواندم که به بخشی از این سوالات پاسخ می دهد. (1) سعید حجاریان یکی از تئوریسینهای جریان اصلاحات در باره حال و روز اصلاح طلبان می نویسد: «اصلاحات حال و روز خوبی ندارد... کسانی که به دنبال قیامهای خیابانی هستند ره به جایی نمیبرند... پروژههای انقلاب در انقلاب یا انقلاب مستمر ره به جایی نمی برد... اصلاح طلبان فکر نمی کردند ممکن است کرسی های شورای دوم به کلی واگذار شود یا گمان نمی کردند روزی دولت معجزه جایشان را بگیرند. آنها گمان می کردند نبض جامعه را در دست دارند و چشمانداز سبزی در مقابلشان تا افق های دوردست گشوده است. آنها غافل بودند که ارتش ذخیره بیکاران و نیروهای حاشیهای قدرت گرفتهاند و ممکن است به خاطر یارانه تن به هر کاری بدهند. آنها ندیدند بوش در آمریکا سر کار آمده است و چه نگاهی به ایران دارد، آنها ندیدند منطقه در حال میلیتاریزه شدن است. آنها ندیدند...»او می نویسد: «جوهر اصلاحات، توسعه سیاسی است اما در کنار توسعه سیاسی لازم بود به مقوله عدالت هم پرداخته شود. غفلت از عدالت باعث شد عده ای با شعارهای پوپولیستی، خود را مدافع عدالت معرفی کنند.»او راه حل برون رفت اصلاحات از وضعیت کنونی را این می داند که؛ اصلاح طلبان بتوانند در زمینههای اخلاق، عدالت و آزادی خط قرمزهای خود را تعیین کنند و از آن عدول نکنند تا بتوانند در ائتلاف ها شرکت و به قول او با «قدرت» گفتگو کنند! او اعتراف می کند که اصلاح طلبان در گذشته از این خطوط قرمز عبور کرده اند.